من یک ،دو ،سه حتی چهار
روزها نعلین ب پا می کنم تا لختی از شام گذشته باد میدهم رو به باد انچه ک باد دادنیست
مختصر عبایی دارم سر سوزن فهمی ، به سخره میگیرم آنچه سخره گرفتنیست
لم می دهم بهتر
…
mais informações »
Já possui uma conta? Entrar
روزها نعلین ب پا می کنم تا لختی از شام گذشته باد میدهم رو به باد انچه ک باد دادنیست
مختصر عبایی دارم سر سوزن فهمی ، به سخره میگیرم آنچه سخره گرفتنیست
لم می دهم بهتر
…
mais informações »
منزجرانه فلسفه ی من
موجودیت بود که در ابتدا ی نوشتن آغاز و پایانی نیست و من نفهمیدم که نباید فهمید ، آنقدر نفهم وار نفهم شده ایم که ندانیم و ندانیم
…
mais informações »
گذری از زمان ، گذری از مکان
ما قاتلانیم ک با انزجار به قتله گاه بازمیگردیم
می بینید؟
من همان تف سر بالا
همان تگری درازکش
همان صورت فلکی فاضلاب شهریم
شما چی؟
…
mais informações »
ایستگاه صادقیه ،مسافرین محترم ایستگاهه پایانیست...
دید دید دید
آماده بودم که ۲۰۰ نفر بدون زحمت ببرنم بیرون که دیدم نه خبری نیست
من: آقا اجازه بدین پیاده شم
دید د
…
mais informações »