چیزی شبیه باران
در باران باریدم
دیدهام در فراز خود ،
که فرودم بیهودگی بود و گریز و سر پناه ،
نمیدانی ،
نمیدانی که غلام سیاه ، سیه تر نخواهد شد
من خیس تر از خیسم ،خیس تر نخواهم شد.
…
mais informações »
Já possui uma conta? Entrar
در باران باریدم
دیدهام در فراز خود ،
که فرودم بیهودگی بود و گریز و سر پناه ،
نمیدانی ،
نمیدانی که غلام سیاه ، سیه تر نخواهد شد
من خیس تر از خیسم ،خیس تر نخواهم شد.
…
mais informações »
پیچیدگی من در خود
در فضای یک در یک دست ب روی دست و پای در کناری و چشم خیر به هیچ...
و سر ،
و سر انباری مبهم پر از افکار ایدئال بی سود!!!
اه
هجوم این افکار سالهاست مزاجم ر
…
mais informações »
من حل شدم در دیوار و خشکی افکارم دلیل ایست به بودن من.
آری من روزها ب گذران میاندیشم و شبها ب پوچی و این چه همزیستی زیبایست بین وضوح تصویر و لامپ تصویر س
…
mais informações »
ساعت را کوک کن
من و سکوت و دفترچهِ ای که گشوده شد ،ورقهای ک تاوان مرگ درخت را میدهند، دیوانه وار در گذرند
…
mais informações »