یک امشب کودکیام جا مانده
پی چیزی شاید
رفته به میان خاطرات تنهایی،
سرک میکشد از درز درب خیال کوچههای باران زده وجدانی برهنه
چشم در چشم زنیست
که بوی خیانتی کهنه میدهد
دنبال نگاه مردیست
که دهانش طعم گس خوشبختی میدهد
و ...
گفتم: كبوتر بوسه
گفتي: پر
گفتم: گنجشك آن همه آسودگی
گفتي: پر
گفتم: پروانه پرسههای بیپايان
گفتي: پر
گفتم: التماس علاقه
بیتابی ترانه
بيداری بیحساب
نگاهم كردی
نه انگشتت از زمين زندگيم بلند شد
نه واژه «پر» از بام لبان تو پر كشيد
سكوت كردی