اسکندر مقدونی و داستان سنگ قبرها [Ramin]
Divine DEMON
اسکندرمقدونی ، هنگامی که در یکی از شهرهای ایران از گورستان عبور می کرد از مشاهده سنگ قبرها بشدت متعجب شد.
پیرمردی که آنجا بود را خطاب قرار داد و پرسید که چرا در شهر شما همه مردم در سنین کودکی یا نوجوانی می میرند؟ و به سنگ قبرها اشاره کرد که روی آنها نام متوفی و مدت زندگی او را نوشته بود و همه عدد ها بین یک تا ده بود.
پیرمرد سری تکان داد و گفت در شهر ما رسم بر این است که بجای عمر طبیعی افراد، میزانی که شخص در عمرش مفید بود را به عنوان عمر واقعی و ارزشمند او حساب می کنیم،
هر کسی در آخر عمرش، روزهای مفید آن را می شمرد و حساب می کند که چند سال می شود، اگر بطور مثال جمع همه روزهای مفید بشود دو سال، ما روی سنگ قبر او می نویسیم "مدت زندگی 2 سال.
اسکندر کمی در خود فرو رفت و از پیر مرد پرسید اگر اسکندر کبیر در شهر شما بمیرد، روی سنگ قبر او چه خواهید نوشت؟ آن مرد روشن ضمیر پاسخ داد روی سنگ قبر تو می نویسیم: اسکندر ،مردی که هرگز زاده نشد
Comments
اسکندر مقدونی و داستان سنگ قبرها [Ramin]
https://www.erepublik.com/en/article/-ramin-1-2618899/1/20
sare sobh in matne ziba ro khundim va mirim ke omre mofid ro az emruz aghaz konim 🙂
hala age az emruz ham nashod az shanbe en sha allah xD
v
V
v
ب ما بنگرید حقیر ها همانا والا مفید و مفید والاست
والا پیامدار
vvvvvvvvv
v
منقلب شدم -سعی میکنم از همین حالا جو صمیمی در کشور ایجاد بشه
و کاری نکنم که ایران رو از روی نقشه حذف بشه
کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
جوووون
تولد تو کی میرسه؟
گذشت مقاله هم زدند شیرینیش هم دادیم
احسنت بر تو
حالا خوردی یا دادی؟ شیرنی رو میگم
اگر سواد خوندن داری دیدی نوشتم شیرینی دادم
حالا تو اگر نخوردی میتونم برات بفرستم
در بیارم شیرینی رو که بخوری ؟؟
درش بیار تو دستت نگه دار خوب نگاش کن تا مگر به خودت بیای که یه چیزی هم داری که همه مردا دارن! تا از این خاله زنک بازیهات بلکه دست بکشی
اون موقع که تو موز بودی من میدادم میخوردند
وای به حال الان که ترب هستی
مثل اینکه هنوز کاری که گفتم رو انجام ندادی
رای
قشنگ بود
V
ووت
vote
بسیار زیبا و پند آموز
باشد که درس گیرند
¯\_(ツ)_/¯
احسنت
V