Memories of Shiraz Meeting ~ خاطرات میتینگ شیراز
Mastaan
همی رویم به شیـــراز با عنایت بخت
زهـی رفیـق که بختم به همرهی آورد
اکثر دوستانی که هماهنگ بودن، اومدن
منظورم هم از شرایط عجیب و غریب جوی ، باران و تگرگ شدیدی بود که میبارید
یک نمونش رو می تونید تو فیلم زیر که رضا عزیز زحمتش رو کشیده ببینین، البته اینم بگم نمیدونم چرا تو فیلم خوب نیوفتاده! باور کنید اون لحظه به طور وحشتناکی داشت تگرگ و بارون میومد که خود من یه لحظه پشت فرمون ترسیدم!! ولی تو این فیلم خیلی شدید نشون نمیده
در مسیر حرکت به سمت سفره خانه چشمک
اینم گفتم که بدونید میتینگ توی این شرایط برگزار شد و هیچکدوم از دوستان حتی فکر کنسل کردنش رو هم نکردن :دی
در نهایت پس از عبور از کوچه باغهای اطراف بلوار چمران به سفره خانه چشمک که پیشنهاد نادر بود رسیدیم
الحق هم جای با صفایی بود و خیلی خوش گذشت
به جرعت میگم این یکی از بهترین و خاطره انگیز ترین میتینگها بود
پشت سر همتون هم غیبت کردیم! :دی مدیونین اگه فکر کنین یکیتون رو از قلم انداخته باشیم! :دی
خب شما که قاعدتا نیامدین حرفهای من رو بخونید، اومدین عکسها رو ببینین، پس بریم سراغ اصل کاری ها
البته چون بارونی بود و ما هم شیرازی! :دی، کلا همونجا نشسته بودیم و طبیعتا عکسهای زیادی هم گرفته نشد
از راست به چپ؛
مستان، علی مزمز، سینا تهرانی، حسام آلن دلون، شایان آر ام زد، محمد تایتان
از راست به چپ؛
حسام آلن دلون، حسین ام، محمد سه صفر هفت، نادر، فامیل دور نادر!، رضا پانیشر، مستان، سینا تهرانی، شایان آر ام زد، محمد تایتان
از راست به چپ؛
حسام آلن دلون، حسین ام، محمد سه صفر هفت، نادر، فامیل دور نادر!، رضا پانیشر، مستان، سینا تهرانی، شایان آر ام زد، محمد تایتان
این دو تا عکس رو هم علی مزمز گرفت که اصرار داشت ذکر بشه عکاسش کی بوده! :دی
از راست به چپ؛
مستان، محمد احمدی، حسین ام، محمد سه صفر هفت، نادر، فامیل دور نادر!، رضا پانیشر، سینا تهرانی، حسام آلن دلون، شایان آر ام زد، محمد تایتان
از راست به چپ؛
محمد احمدی، حسین ام، محمد سه صفر هفت، نادر، فامیل دور نادر!، رضا پانیشر، سینا تهرانی، حسام آلن دلون، شایان آر ام زد، محمد تایتان
به من که خیلی خوش گذشت، امیدوارم به سایر دوستان هم خوش گذشته باشه
دست همه اونایی که اومدن درد نکنه
دست شایان جان هم درد نکنه برای انجام هماهنگی ها
به شخصه، بغیر از دوستان خوبی که قبلا ملاقاتشون کرده بودم، دوستان بسیار خوب جدیدی هم اینبار افتخار داشتم که از نزدیک باهاشون آشنا بشم، بویژه حسین ام عزیز با اون اخلاق و متنانت بی نظیرش
جای همه اونایی که نتونستن بیان هم واقعا خالی بود، ایشالا میتینگ بعدی منتظر همه دوستان هستیم
شاد باشید
Mastaan
Day 2,332 of the New World
Comments
For Shout:
Memories of Shiraz Meeting ~ خاطرات میتینگ شیراز
http://www.erepublik.com/en/article/memories-of-shiraz-meeting--2390312/1/20
فک نکنم پشت من غیبت کرده باشین
:دی
😉
میدونم که درباره من هیچ صحبتی نشده :دی
میدووووونم :دی
abadaaaa......! 😉
وای بحالتون اگه دفعه بعدی بمن خبر ندید
اونوقت با خود شیطون طرفید
😐
V
واقعا عجب هوایی بود
دست دوستان همگی درد نکنه
07
دشت شما درد نکنه محمد جان که با وجود گرفتاری اومدی
خواهش میکنم عزیز
خیلی دوست داشتم ببینمتون
ولی انصافا عجب عکسایی گرفتما!!ا:دی
خیلی با حالی ممد جان
ارادت دارم آرش جان نظر لطفته عزیز
باحالی از خودته :دی
الان رو در روت میگم، پشت سرت هم گفتیم محمد تو اخلاق و طرز برخورد تکه
کاش این روزا اصفهان نبودی
🙂
دو تا رفیقی تو اخلاق نمونه اید
🙂
خواهش میکنم حسین جان، نظر لطفته عزیز
به خاطر خوبی خودته
خیلی مخلصیم 🙂
مستان جان شما تاج سری 🙂
اختیار داری مستان جان
چشمات نمونه میبینه
از شما یاد می گیریم
اینا دو سه نفری چه نونی قرض هم میدن 😁)))
😉
😃
V
تا باشه این دور هم جمع شدنی ها
ما هم دلمون می خواد ولی خب متاسفانه راه خیلی دوره نمیشه
خوش بگذره. این میتینگ که رد شد. میتینگ های بعد
ایشلا
تنبلی نکن مرتضی، یه سر بیا
اگه قسمت باشه ما هم یه روزی میام حالا
vote
نادر جان منتظرم بیای تبیرز میتینگ راه بندازیا
خیلیم خوب . بیشتر از این کارا بکنید
Voted
خیلی هم عالی
تا باشه دوستی و خوشی باشی
o7
v
v
nope i made mistake 😃
no boobs no vote 😛
مامانت بود .. دوربین رو دید رفت
وتوتا 😁)
V
Che Khoshel vo Shiko Majlesi ,
Manaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam Mikhaaaaaaaaaaaaam 🙁
in yani alan hashari shodi!? 😉
Hashari shodam jametun ro didam , hamatun ro dooost dashtam , joze mahdood ekip haye khube , shirazi ha ro dust daram jedan 🙂
Hasharam khoshkid ke tu jametun nistam , vali hashari shodan sangini mikone alan 😛
ما هم دوست داریم عزیز، ایشالا بشه با هم میتینگ بزاریم
فامیل دور نادر؟
جیگر و کلاه قرمزی و پسرخاله رو هم میاوردین دیگه😁
پسر خال هرو ولش
به بچه ها گفتم جات خالی بود
:/
بچه ها چی گفتن؟:دی
پشت من چی غیبت کردین؟راستشو بگو:دی
یه تعداد اصلا نمی دونستند این تاپ سولجر اکانت تو هستش
منم گفتم پایه ثابت همه میتینگا بودی
اما این بار دیر خبر دار شدی وگرنه میومدی
Nice meeting. o7 🙂
bah bah
jaye maram khali mikardin 🙁
غیبتت رو کردیم اصلاً نگران نباش. انگار خودتم بغل دستمون نشسته بودی
😃
ve men alahe tofigh 😃
V
خیلی عالی بود
جای همه شما هم خالی بود
اونجایی هم که میگن داشت تگرگ میومد ، راست میگن ، تگرگ میومد به شدت
no boobs -,-
بین این عکس هایی که برام باز شد یه چیزش ثابت بود
نیشه حسین ام :دی
میمیکش اینجوریه یا تا دوربین میدید به شکل غریزی این مدلی میشد؟ :دی
شبیه کارگردان خنده بازاره
اونی که نقش اعمال قانون رو بازی میکرد😁
تو خنده بازار میبینی؟