Agent Mohsenali / Last Report

Day 531, 12:18 Published in Iran Iran by mohsenali

با سلام . اول یه چند تا جوک بگم دور هم شاد باشیم بعد میریم سر اصل مطلب :
البته قبلش پیروزی مقابل ادمین رو به همه شما دوستان خوبم تبریک میگم .خوب بریم سراغ جوکهای خودمون =>

• بالاش تو مالزی سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته‌: ظرفيت 12 نفر. باخودش ميگه: عجب بدبختيه‌ها! حالا 11 نفر ديگه از كجا بيارم؟!
• از بالاش ميپرسن: مساحت ايران چقدره؟ ميگه: 1648192 متر مكعب! ميگن: خنگ خدا، آخه چرا متر مكعب؟! بالاش ميگه: آخه بعد از اینکه با سعید شامپو ریختیم رو هم به ارتفاع يك متر ریدیم توش!
• از بالاش ميپرسن: تو مافیاتون چند تا عضو داری؟ 4 تا از انگشتاشو نشون ميده، ميگه: 3 تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اينا كه 4تاست؟ بالاش انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: اين حجته . مافیا نیست ولی همیشه دم پر ما پلاسه .
• بالاش اولین بار که انتخابات ریپابلیکو میدید از حسن 1 ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن خودشونو میکشن؟! حسن 1ميگه: براي اينكه نفر اول رئیس جمهور میشه. بالاش فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن جون میکنن؟!
• سعید شامپو عطسه كرد. بهش گفتند: عافيت باشه. گفت: يه بار ديگه زرت و پرت كني مي‏زنم پك و پوز تو خورد مي‏كنم.
• بالاش: ببينم، مگه تو كري كه جواب سلام منو نمي‌دي؟! حجت : نه اون اشکان جیوست كه كره، من لالم!

خوب امیدوارم یه کمکی خندیده باشید . بگذریم . هدف از مزاحمت اینکه بعد از چهار صد و اندی روز از تولد ایریپابلیکیم میخوام از جمع دوستان خوبم برم . هر چند الان یه سریاتون میگین به تیر چراغ برق وسطی خیابون هالینگتون که میخوای بری اما گفتم قبل رفتن یکم افشاگری کنم : ) ) شوخی کردم . یه چیزایی لازم بود بگم و بعد برم .
شاید بارها و بارها هدفم رو از بودن تو این دنیای مجازی گفته باشم . هم تو گزارش اول و هم تو گزارش دوم و جاهای دیگه . هدف من هیچوقت تو این دنیا سرگرم شدن نبود . برای سرگرم شدن کارهای بهتری از فحش شنیدن هست . هدفم فقط و فقط این بود که ببینم اتحاد شدنی هست در جامعه ایرانی یا نه . ارزش یه سال وقت گذاشتنو داشت . اما امیدوار بودم جوابی که بدستم میاد چیزی غیر این باشه . میشه گفت بعید نیست ولی خیلی سخته امکانش. تا وقتی یه عده از ما ها دلیل برای تک خوری داشته باشیم اتحاد معنی نداره .
به عنوان وصیت قبل رفتن و برای چندمین بار لازمه بگم این یه بازی نیست . اگه واقعا دنبال یه بازی سرگرم کننده میگردین بگین من یه چند تا معرفی کنم که وقتتونو الکی تو ریپابلیک تلف نکنید . این یه بازی نیست وقتی نام ایران میاد وسط دیگه نمیشه بازی کرد . هر چند هستن بچه هایی مثل بالاش که اصلا براشون فرقی نداره اما من حرفم با همست . این یه بازی نیست . البته میشه یه جور دیگه هم گفت . این یه بازیه مثل زندگی فقط باید حواسمون باشه بچه بازی توش در نیاریم .
از دوستان خوبم میخوام یه برنامه بلند مدت برای آینده ایران در این دنیا بریزن و بدونن که کجا قراره برن . بدونید قراره چیکار کنید . واقعا اگه شما هم مثل من فکر میکنید هیچ دلیلی برای موندن ندارید خیلی راحت آماده بشید و یه کاری کنید . فقط موندن جز برای ادمین منفعت نه برای شما سود داره و نه ایران چرا که با این وضع ادمین که میبینم هیچکس نمی تونه جلوی رومانی رو بگیره . معنی کلمه اسرائیل میدونید چیه؟ یعنی با خدا جنگیده . جالب بود وقتی اولین بار فهمیدم . حالا شما باید تو این دنیا با خدا بجنگید پس نیاز به برنامه دارید . باید میانبر هایی بزنید که خدای این دنیا هم بلد نباشه تا شکستش بدید .
خوب در آخر لازمه از یه سری آدم تشکر کنم . اول از همه از کی پارس تشکر میکنم که منو به این دنیا دعوت کرد و خیلی کمکم کرد تا بفهمم چی به چیه . بعد از گیو تشکر میکنم که اولین نفری بود بهم یکم پول قرض داد و یه سری اصول برای بودن رو بهم یاد داد . از شاپور ممنونم که تو اوضاع بی پولی به من 50 ریال کمک کرد تا غذا بخرم . از گنده ممنونم که هم کمکم کرد هم بهم اطمینان کرد . از آتیلا ممنونم که تهمتایی که بهش زدم رو بخشید . از بالاش ممنونم که بود و باعث شد یکم سرگرم بشم . از فریبا ممنونم با اینکه همیشه از من بدش میومد ولی بروی خودش نمی آورد . از بی فایو ممنونم که منو تو خودشون راه دادن بخصوص رئیس جدیدش که خیلی سالاره . از تی تو هم ممنون وقتی ازشون جدا شدم چیزی بهم نگفتن . از مطهر ممنونم که هر چی مقاله دادم توش نظر میذاشت و کلی حال میکردم . از مجتبی ممنونم که اولین نفری بود بهم پیشنهاد وزارت داد . از رضا پهلوی بخاطر اینکه هر چی میگفت نظر منم بود . از ماماروما ممنونم بخاطر اولین تجربه جنگیم که فرماندم بود . از سعید 137 ممنونم تا جا پیدا میکرد منو میکوبید خیلی میخندیدم . از آقا رحمان ممنونم بخاطر خیلی چیزها . حاجی رضا ، داش صفا ، اشی بامبا ممنونم ازشون چون همیشه هوامو داشتن . و خیلیای دیگه که الان به ذهنم نمیرسه . از همشون تشکر میکنم .

اینو من یه 4 یا 5 روزی فکر کنم بشه که نوشتم . فکر کنم این مدت برای اطمینان بیشتر کافی بوده . نـــــه؟ من ممکنه یوزرمو بدم یه نفری که باهاش بیاد شایدم کار و ترین روزانه رو خودم اومدم خدا رو چه دیدی . ممکنه هم بذارم بمیره برای روز مبادا خواستم بیام از دوستای خوبم خبری بگیرم . البته اینجوری که من میبینم شماها حالا حالا ها با ادمین بده بستون خواهید داشت . راستی پیروزی مقابل رومانی رو تبریک میگم . الان دیدم نوشته تموم شد . خیلی دوست داشتم یه 1000 یا 2000 تا دیگه تخریب میزدم و میشدم ژنرال . حالا شاید کم کم سر زدم ژنرالی رو هم گرفتم به هر حال . از همه دوستانم متشکرم که این یه سال تحملم کردن و البته این مقاله رو هم تا آخر خوندن . راستی خیلی تلاش کردم یکیو که میتونست خیلی به ما کمک کنه به بازی برگردونم اما نشد از جمع معذرت میخوام . راستی تولد سعید شامپو رو هم بهش تبریک میگم .

و اینم ختم کلام مامور محسن علی

یاران همه رفتند بهاران همه رفتند
آیینه و آیینه سواران همه رفتند
مردند خمیدند شکستند بزرگان
آن انجمن ناجی باران همه رفتند
ایکاش مرا نیز به قرعه سفری بود
چون بلبل آزاد مرا بال و پری بود
ایکاش مرا نیز در این خانه ی اموات
سنگی و مزاری و گلی و اثری بود

شاد باشید و آزاد
مامور محسن علی
روز 531 دنیای جدید
Fnv,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,n