تقــــــــــــــدیم به نسل سپــــــه سالار "آریــــــــوبرزن"
Goa Gill
[آخرین جمله آریوبرزن به اسکندر
بدان ای سکندر پس از مرگ من
پس از ریزش آخرین برگ من
توانی گشایی در پارس را
...نهی بر سرت افسر پارس را
به تخت جم و کاخ شاهنشهان
قدم چون نهی با دگر همرهان
مبادا شوی غره از خویشتن
که ایران بسی پرورد همچو من]
سلام دوستان گلم و عزیزم
تقــــــــــــــدیم به نسل سپــــــه سالار "آریــــــــوبرزن"..: کنون گویمت رویدادی دگر ز تاریخ دیرین این بوم وبر
چو اسکندر آمد به ملک کیان یکی گرد فرمانده قهرمان
به ایرانیان داد درس وطن در این ره گذشت از سر و جان و تن
که فرزند نام آور لـــر تبار مر آن شیردل آریو برزن است
چو اسکندر آهنگ ایران نمود همه آگهان را هراسان نمود
جهانگستری فکر و سودای او جهانگیری اندیشه و رای او
چو موج شتابنده میراند پیش بشد کار دارا به سختی پریش
سرانجام، دارا در آمد زپا از این بار شد پشت ایران دو تا
بسی شهرها را سکندر گشود به جز پارس، چون راه دشوار بود
گذرگاه او تنگه ای بود تنگ دو سویش همه صخره و کوه و سنگ
همه سنگها بود ره ناپذیر همه صخره هایش کهنسال و پیر
در آن تنگه سردار ایران سپاه بر اسکندر و لشکرش بست راه
چو کوهی سر افراشت بر آسمان که تا ره بود بسته بر دشمنان
پس از روزها پایداری و جنگ پس از هفته ها کارزار و درنگ
سکندر نیارست از آن ره گذشت بکارش فرو ماند و درمانده گشت
سرانجام فکری سکندر نمود پی چاره تدبیر دیگر نمود
بگفتا به سردار ایران سپاه که بگذر ز پیکار و بگشای راه
ببخشم تو را بر همه مهتری از این پس تو سردار اسکندری
ولی آریو برزن پاکدل پی پاس این خاک و این آب و گل
به اسکندر از خشم پاسخ نداد چو کوهی فراروی او ایستاد
سرانجام نابخرد گمرهی به دشمن نشان داد، دیگر رهی
چو اسکندر از تنگه آمد فراز ز نو آریو برزن چاره ساز
گران پاتر از صخره های بلند بپا ایستاد اندر آن، تنگ بند
بدین گونه ره بر سکندر ببست بر او آشکار و مسلم شکست
بدانست جز مرگ در پیش نیست ورا تا عدم یک قدم بیش نیست
چو نزدیک شد لحظه واپسین به میدان آورد گفت این چنین:
« بدان ای سکندر پس از مرگ من پس از ریزش آخرین برگ من
توانی گشایی در پارس را نهی بر سرت افسر پارس را
به تخت جم و کاخ شاهنشهان قدم چون نهی با دگر همرهان
مبادا شوی غره از خویشتن که ایران بسی پرورد همچو من »
چو اسکندر این جانفشانی بدید سرانگشت حیرت به دندان گزید
به آهستگی گفت با خویشتن که اینست مفهوم عشق وطن
اگر چند آن آریا مرد گرد پی پاس ایران زمین، جان سپرد
ولی داد درسی به ایرانیان که در راه ایران چه سهل است جان
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
دریغ است از ایران که ویران شود کنام شغالان و گرگان شود.
Comments
تقــــــــــــــدیم به نسل سپــــــه سالار "آریــــــــوبرزن"
http://www.erepublik.com/en/article/-1-2417103/1/20
رستاخیز مبارک
رای
منبع معتبر؟:دی
تازه فیلم هم باید بگیری
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
دریغ است از ایران که ویران شود کنام شغالان و گرگان شود.
منظورم حرف اریو برزن بود
agar shero khundi unam vasateshe 😃 unam ferodi taeid karde 😃
زیبا بود
شعر از کجا بود؟
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد
دریغ است از ایران که ویران شود کنام شغالان و گرگان شود.
چه جالب.
من قسمت های اساطیری شاهنامه رو کامل خوندم ولی بخش تاریخی شو خیر. باید برم یک سر بزنم.
Voted!
گر ایرانزمین بختیاری نداشت / گمانم که از بخت یاری نداشت
o7
تازه اونم هفت لنگ
خخخخ
Voted
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
به از اینکه کشور به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود 🙂
البته در جای دیگر شاعر میفرماید
عقاب شکاری نترسد ز بوم 😉
دو مرد خراسان دو صد مرد مرد روم
مارو میگه هااااا 😃
منم هستم دی:
[removed]
loyality silver, full train, 1300 sa@ qarardad
6.5k cc
11 ta mavade avalie 10 goldio 2 ta karkhune Q1
zamine energy 150 taii
36k anbar, 66 eb
اکانت به فروش می رسه
نرسید هم نزدیک 85 کا سی سی به فروش می رسه
پی ام بدید برای قیمت
وت
+
بقول قدیمیا آبونه
😉
Voted
احسنت
وت صادق جان
Big Vote🙂
وت :/
یه تبلیغی میخواستی برا خودت بکنی ...
دی
توی مدتی که این دولت کثیف عرب پرور عرب نژاد داشت تمام مجسمه های اساطیری رو توی ایران نابود میکرد همون وقت از طرف سپاه و بسیج میخواستند مجسمه اریوبرزن رو هم توی یاسوج از بین ببرند ولی خوشا به غیرت مردم لر که واقعا از اینکارشون خوشم اومد که همشون جمع شدن دور مجسمه و حتی بقیمت جنگ مسلحانه و مسلح شدن تمامشون اجازه ندادن که این مجسمه از میدان اول شهرشون باصطلاح پاک سازی بشه و حتی شبها با اسلحه ازش نگهبانی میکردند
خوشا بغیرتشون