قیام خونین 21 فروردین علیه رژیم آتیلایی

Day 507, 05:40 Published in Iran Iran by hassan1

بعد از فراخوانی آیت الله حسن1 در یکی از اعلامیه هایی که در سه روز پیش منتشر شد عموم ملت شهید پرور لیون لانگ به میدان آتیلا(!!)
آمدند تا به سخنان شیخ بزرگ و فرزانه شان گوش فرا دهند،پیر فرزانه سخنان خود را کوبنده آغاز فرمودند

حسن1:« إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ! من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است، این چند روزی که مسایل اخیر ایران را شنیده ام خوابم کم شده، (گریه حضّار)، ناراحت هستم، قلبم در فشار است، با تأثرات قلبی روز شماری می کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. (گریه شدید حضّار) ایران دیگر عید ندارد، (گریه حضّار) عید ایران را عزا کرده اند، (گریه حضّار) عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند.
ملّت ایران را از سگ های رومانی پست تر کردند، اگر چنان چه کسی سگ رومانیایی را زیر بگیرد بازخواست او می کنند، اگر یک سگ رومانیایی، آتیلای ایران را زیر بگیرد، بزرگتر (ین) مقام را زیر بگیرد هیچ کس حق تعرض ندارد، چرا؟ برای این که می ترسند از رومانی، رومانی گفت این کار باید بشود(جیغ حضار شنیده می شود)

حسن1: من به شما نصیحت می کنم ای آقای آتیلا! ای جناب آتیلا! من به تو نصیحت می کنم. دست از این اعمال و رویه بردار. من میل ندارم که اگر روزی ارباب ها بخواهند که تو بروی ، مردم شکرگزاری کنند. من نمی خواهم تو مثل پریزیدنت احمدی نژاد شوی.
.. نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو... از رومانی نشنو، رومانی به درد تو نمی خورد، بدبخت ، بیچاره! یازده ماه از عمرت می گذرد، یك كمی تأمّل كن.(در این هنگام ملت همیشه در صحنه دچار شور حسنی شده با شعارهای((حسن 1 حسن 2 حسن 3 حسن دنده به دنده حسن بشقاب پرنده حسن نوكر بنده)) و ((نه سبزی نه سرخی ، جمهوری حسنی)) به ابراز احساسات خود می پردازند

حسن1:ای سران اسلام به داد اسلام برسید، ای علمای سمرقند به داد اسلام برسید، ای علمای لیون لانگ به داد اسلام برسیدرفت اسلام. (گریه شدید حاضرین در مجلس) ای ملل اسلامی! ای آتیلا به داد خودت برس، به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه رومانی برویم چون ملّت تضعیفی هستیم؟!چون گلد نداریم؟! رومانی از پاکستان بدتر، پاکستان از رومانی بدتر، سوئد از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر.
(در این هنگام یک مامور خزپوش (وابسته به حزب استکباری و جهانخوار سبز) نزدیک آقا شده در گوش وی می گوید: داری از حد خودت بالاتر میری ما همونایی هستیم که سر بلاش و سلام ایر و لیون کینگ رو زیر آب کردیم،برای ما کشتن تو کاری نداره فقط داریم مرائات سن و سالت رو می کنیم،این قائله رو تموم کن،حسن خیلی خطرناکه حسن)

در این جا شیخ الرئیس حسن1 نگاهی مهیب به آن کافر بی چشم و رو می کند که وی خود را خیس می کند
شیخ با صدای رسا می فرمایند
حسن1: آقا! من اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایران! من اعلام خطر می کنم ای سیاسیون ایران! من اعلام خطر می کنم، ای بازرگانان! من اعلام خطر می کنم، ای علمای ایران! ای مراجع اسلام! من اعلام خطر می کنم، ای فضلا! ای طلاب! ای مراجع! ای آقایان! ای پکن! ای تهران! ای مشهد! ای قم! ای شیراز! من اعلام خطر می کنم! این سبزیها همانها هستند که آیت الله بلاش را جلوی بازار نروژ کشتند! اینها همانها هستند که در آفتابه ی حجت السلام سلام ایر اسید ریختند و او را کشتند! اینها همانها هستند که آن ملای جوان آن لیون کینگ را با بالش خفه کردند!(ملت همیشه در صحنه:آدمین دقت کن! آدمین دقت کن!) حالا مرا تهدید می کنند! به من می گویند حسن خطرناکه حسن! هیهات من ذله! من تو دهن این دولت می زنم! من به پشتوانه ی این ملت دولت تعین می کنم!...

ملت در حال گفتن شعار ((حسن1،حسن2 ))و ((یا حسن1 یا آتیلا ))هستند که ناگهان ماموران اطلاعاتی خزپوش وارد صحن شده(در حالی که شعار ((جاوید آتیلا)) سر می دهند) قصد دستگیری شیخ را دارند،امت با آنها وارد درگیری شده و سخنرانی به هرج و مرج کشیده می شود
.... ادامه دارد