چون خرابند از آبادیمان می‌ترسند

Day 3,816, 22:59 Published in Iran Iran by dortyyy

چون خرابند از آبادیمان می‌ترسند
یا که از زندگی عادیمان می‌ترسند

مطمئن باش که این راهنمایانِ دروغ
از بلد بودن و اُستادیمان می‌ترسند

بیم دادند زِ دریای حوادث یا از
شوق غوّاصی و صیّادیمان می‌ترسند؟!

خط‌کشی‌ها همه زائیدۀ اوهامِ که بود؟
"خودپرستان" که از آزادیمان می‌ترسند

شاد باشیم ، به آگاهیمان می‌گذریم
اینچنین است که از شادیمان می‌ترسند

جهل را جای خرد پخش نمودند که از
مُنجی و مهدی و یا هادیمان می‌ترسند

چشممان را وسط حرکت بهمن بستند
چون که از رویش خردادیمان می‌ترسند

تفرقه در وطن انداخته‌اند آری از
مثل هم بودن و همزادیمان می‌ترسند

باید از ورطۀ تکرارِ خرابی‌ها رفت
چون خرابند از آبادیمان می‌ترسند