مزه ی فقر

Day 3,331, 00:45 Published in Iran Iran by The last man standing
مزه ی فقر


بوی سیگار شدیدی آمد
با خودم میگویم: نکند باز پدر غمگین است؟
نکند باز دلش...؟؟؟
پله ها را دو به یک طی کردم
تا رسیدم بر بام
پدرم را دیدم
زیر آوار غرورش مدفون
زیر لب زمزمه داشت:
که خدا عدل کجاست؟
که چرا مزه ی فقر، وسط سفره ی ماست؟
و چرا ها و چرا های دگر...!
دل من هم لرزید
مثل زانوی پدر
دیدن این صحنه، آنچنان دشوار بود
که مرا شاعر کرد

احمد شاملو



ما را در ارائه مطالب زیباتر یاری فرمایید.
احسان