حال و هوای این روزهای من

Day 2,152, 09:17 Published in Iran Iran by dark vipper

گفتم :
نه !!! نخواه كه مرا ببيني !!!
من چشمانم گرگ دارد
اين را تمام بره ها مي دانند
خنديد و گفت :
تو گرگ باش
من هم بره ي دريده شده ات !!!
كمي مكث كردم
دهني تلفن را
با دستانم گرفتم
نفسي عميق كشيدم
گفتم :
هماني كه گفتم
نبايد مرا ببيني
من مسيحم
من زبانم
حرفم
نگاهم
تمام اجزاي بودنم
گرگ دارد
دوباره خنديد و گفت :
هماني كه گفتم
توگرگ باش
لذت دريده شدنش
با من !!!
گفتم :
من مسيحم
تمام شهر
هرزه گي ام را مي شناسند
روزها با واژه ها مي خوابم و
شبها
لاس شعرهايم را مي زنم
خنديد و گفت :
و من تمام شهر را مي شناسم
و تو را
و حس عجيب ارديبهشتي ات را !!!
.
.
.

نمي دانم اشك بود
يا عرقي سرد
آخر ديوانه ها كه اشك ندارند !!!!
آنها فقط غم دارند
.
.

زبانم را ميان لبهايم چرخاندم
گفتم :
من مسيحم
و لبانم جز طعم گس درد نمي دهد
و بوي تنم
تفسيريست
از التزام سكون
و طعم نمور تنهايي
من شكل افراض شده ي سكوتم
خنديد و گفت :
و سكوت تو
سرآغاز تمام فرياد هاست
و طعم لب هايت
طعم گس عشق
.
.

چشم هايم را پاك كردم
گفتم :
من مسيحم
بارانم
و سيل نگاهم
تمام سيلاب ها را
مي شكند
خنديد و گفت :
تو باران باش !!!
وحشت خيس شدنش
با من !!!
.
.

بي پدر حرف سرش نميشد
گوشي را گذاشتم
خودكارم را برداشتم
دستم مي لرزيد
اما نوشتم
اينجا منم مسيح
پسري از نسل ارديبهشت لايزال
با كمي خريت !!!
كمي خريت منطقي !!!
اگرچه خر بودن منطق خاصي نمي خواهد !!!

متن زیبا از یکی از دوستان هم دانشگاهی من بود که بدون اجازه اینجا چاپ شد
توی کار ما اجازه معنایی نداره



دلیل اینکه دیروز از بازی خواستم بای بدم چیزی نبود جز اینکه
نمیخواستم دوستانی رو که اینجا به دست اوردم رو به راحتی با حرفام ناراحت کنم

و از خودم برنجونم پیدا کردن دوست خیلی سخته و همین طور نگه داشتنش
ولی دشمن تراشیدن و بهم خوردن دوستی به راحتی اتفاق میوفته
اینم یکی از رسم های این دنیای فانی هست کاریشم نمیشه کرد

همه چیز قابل تغییر نیست یه چیزایی رو هم باید پذیرفت و در مقابلش تعظیم کرد

براتون اگه بخوام از همین اتفاق هایی که افتاده مثال بزنم

یکیش همین ارش شیلتر خودمونه که با مقاله هایی که دادم ناراحت شده
اون دفعه هم که کلا جواب اس ام اس منو نداده بود ولی اینجا اون اس ام اسی رو که بهش داده بودم دوباره میگم
یادها فراموش نخواهند شد حتی به اجبار و دوستی ها ماندنی هستند حتی با سکوت
😉

یا یه مثال دیگش همین محسن خودمونه وزیر حشر دولت غیرقانونی مجید
که قبلا خیلی مارو تحویل میگرفت و با هم لاس میزدیم ولی الان دیگه حاجی حاجی مکه
مارو ببینه زیادم تحویل نمیگیره به زور 2تا فحش میده و تیکه میندازه میره
هرچی هم فحش میدم بیاد 2تا فحش بده به ما یکم شاد بشیم نمیاد بی معرفت شده 😕

اخرین باری هم که زبونم کار دستم داد چند روز پیش بود

که امیر وقتی یه مطلب رو تومجلس اعلام کرد
(مطلب تو غیرعلنی بوده نمیتونم زیاد توضیح بدم نمیخوام جریمه بشم 😃 )
من رفتم جو بدم یکم دیدم اقا قاطی کرد اگه کنارش بودم منو حلقه اویز میکرد
حالا بگذریم بعد چند روز اومد گفت که دلگیر نشدم و این فقط یه بازیه و از این حرفا

ولی خوب من کلا هیچ رقمه ناراحت نمیشم خیلی هاتونم منو میشناسین میدونین
که کلا ادم سرخوشی هستم ولی تنها چیزی که منو ناراحت میکنه ناراحتی دوستامه
و دلخور شدنشون از دستم که نمیتونم این وضع رو ببینم 😉


واسه همین تصمیم گرفته بودم که برم تا این دوستی ها بمونه و یه موقع واسش اتفاقی نیوفته
ولی حالا این مقاله واسه چی زده شده
اولش میخواستم عذرخواهی کنم از دست دوستانی که در این مدت از انتقادها و شوخی های
من ناراحت شدن و الانم دیگه منو تحویل نمیگیرن
دوما میخوام بگم آقا مگه خر رو میشه اصلاح کرد؟نمیشه دیگه!!!
من تا جایی که بتونم خودم رو اصلاح میکنم کمتر جفتک میندازم ولی اگه شما
بازم میخواین از دستم ناراحت بشین بگین من در اولین فرصت بای بدم که دیگه مشکلی هم پیش نیاد واسه دوستی ها
سوما هم میخواستم بگم که میانه روی خیلی هم خوبه 😃

در پایان هم بگم که دوزت دخترم گفت خیلی خولین😃
ولی من خیلی مخلصتونم


واي اگر يك سر سوزن دلت از سنـــگ نبود
هر نفس ، كوي و گذر بر سر تو جنـگ نبود

شور شيرينِ غمت بر دل فرهاد نـــشـست
واي اگر قافيه ام از نگــــهت لـــــــنگ نــبود

میگن سیاست داشته باش دو روز ساکت باش
مثل این میمونه که خر دو روز عر عر نکنه
من یک خرم در کالبد انسان

حس خود داف پنداری در عکس بالا 😃