پشت کردن به نااهلان

Day 1,993, 04:16 Published in Iran Iran by Sina.Tehrani

دوستان عزیز سلام و خسته نباشید

از اینکه مقاله رو وت می دید تا بقیه هم بتونن اون رو ببینن سپاسگزارم.

در شروع دوست دارم که رجوعی داشته باشم به یک تعریف از دانشنامه آزاد ویکیپدیا:


<<<<<<
Antisocial personality disorder (ASPD) is described by the American Psychiatric Association's Diagnostic and Statistical Manual, fourth edition (DSM-IV-TR), as an Axis II personality disorder characterized by "... a pervasive pattern of disregard for, and violation of, the rights of others that begins in childhood or early adolescence and continues into adulthood."[1] They have an "impoverished moral sense or conscience" and may have a "history of crime, legal problems, impulsive and aggressive behaviour." The antisocial personality disorder falls under the dramatic/erratic cluster of personality disorders.[2]







اختلال شخصیت ضد اجتماعی، نوعی اختلال شخصیت که در آن فرد نمی‌تواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس گناه و اضطراب ندارد.[۱]
اصطلاح شخصیت ضد اجتماعی همواره به صورت مترادف جامعه‌ستیز به کار رفته‌است. این برچسب یا اصطلاح این رفتار را خارج از معیارهای اخلاقی متداول جامعه توصیف می‌کند و آن را به عنوان یکی از جدی‌ترین اختلال‌های روانی در نظر می‌گیرد.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارای چهار نشانه است که عبارتند از: خودمحوری، فقدان وجدان، رفتار تکانشی و جاذبهٔ سطحی.
خود محوری به اشتغال ذهنی فرد به مسایل خود و عدم حساسیت به نیازهای دیگران مربوط می‌شود. فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی به زندگی خود در دنیا یی که با تنهایی او آمیخته شده‌است ادامه می‌دهد، گویی که در مکان جدا و عایقی قرار دارد و هرگز دوست و آشنایی ندارد. این افراد اغلب فکر می‌کنند که با دیگران تفاوت دارند. آن‌ها ظاهراً احساس توجه و نگرانی نسبت به دیگران را درک نمی‌کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساس‌های پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمی‌کنند. آن‌ها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو می‌شوند، آرام و موقر باقی می‌مانند و نسبت به کسی که بتواند آن‌ها را فریب دهند، احساس تنفر می‌کنند.
این افراد بر خلاف بزرگسالانی که یاد گرفته‌اند، رضایت مندی‌های بی درنگ خود را به خاطر اهداف دراز مدت فدا کنند، بدون توجه به پیامدهای احتمالی بر اساس تکانه‌های خود عمل می‌کنند. آن‌ها مشاغل و روابط خود را به طور ناگهانی تغییر می‌دهند و اهل خشونت و بی ملاحظه هستند. آن‌ها اغلب، سابقهٔ مدرسه گریزی دارند و ممکن است مکرراً به خاطر رفتار مخرب از مدرسه اخراج شده باشند. حتی هنگامی که آن‌ها پیوسته به خاطر رفتارهای خود تنبیه شوند، نسبت به رابطهٔ بین رفتارشان و پیامدهای آن‌ها هیج بینشی ندارند.
افراد مبتلا به شخصیت‌های ضد اجتماعی می‌توانند کاملاً فریبنده و متقاعد کننده به نظر آیند و به طور قابل توجهی نسبت به نیازها و ضعف‌های دیگران آگاهند. آن‌ها حتی در حالی که فردی را استثمار می‌کنند، احساس‌های اعتماد را در وی بر می‌انگیزانند. کن بایانچی در فریب دادن دیگران به اندازه‌ای مهارت داشت که توانست زنی را متقاعد کند که دربارهٔ بعضی از قتل‌ها، برای حمایت از وی شهادت دروغ بگوید. بایانچی می‌دانست که این زن تنها به طور اتفاقی قبل از دستگیری وی حضور داشت و هنگامی که در جایگاه دادگاه بود، او را متقاعد کرد که به وی کمک کند.
اگرچه به نظر می‌رسد که چنین افرادی احتملاً مجرم می‌شوند، ولی بسیاری از افراد جامعه ستیز از مشکلات قانونی اجتناب می‌کنند و با استفاده از روش‌های کمتر قابل توجه به عنوان تاجران بی رحم، روحانیون و سیاست مدارانِ متقلب به دیگران آسیب وارد می‌کنند. عللی که در بوجود آمدن رفتار ضد اجتماعی دخیل اند:۱-زمینهٔ خانوادگی و اجتماعی ۲-نارسایی‌های یادگیری ۳-احتمالاً عوامل وراثتی معلوم شده‌است که عدهٔ زیادی از افراد ضد اجتماعی دارای ناهنجاری‌هایی در امواج مغزی غیر عادی هستند.یکی از این ناهنجاریها، کندی امواج مغز است، چنان که می‌توان گفت امواج مغزی آنان شبیه کودکان است که خود نشانه‌ای است از نارسایی در رشد مغز آنها.
>>>>>

چندی است که یکی از احزاب ایران سراسر جنجال برانگیز شده است. فضای مدیای ایران مسموم است و توجهات از مسائل اساسی مملکتی صرفاً به نقطه ای رسیده است که دست بر کلاه خود گذاشته ایم تا مبادا آن را باد نبرد!!!!
برای این بازی کم هزینه نکرده ام اما امروز با خودم گفتم: «واقعاً برای چه هنوز مشغول بازی کردن هستم؟!؟» سطح این بازی این بود؟! کی به اینجای کار رسیدیم؟! از کی جذب آرای یک متقلب باعث شد که پا بر روی آمال جناح خودمان شد؟؟!!

روی سخن من نه تنها با احزاب مخالف که حتی به سمت حزب خودم نیز هست. چگونه است که ادعای سیاست بازی می کنیم و در همان حال با افرادی که چقدر دقیق در بالا خصوصیات اخلاقی آن ها ذکر شده است پای همنشینی و مذاکره باز کرده ایم؟!؟




و سوال اساسی تر زمانی مطرح می شود که تا به کی قصد داریم این وضعیت را ادامه دهیم؟! چند مقاله رسوایی دیگر نیاز دارید تا به خود بیایید؟! چه افرادی که ناآگاهانه بخشی از این حرکات منفور هستند و چه کسانی که در این زلزله قدرتی به کاکتوس پر تیغ بزرگی چنگ انداخته اند که مبادا زمین نخورند!!!؟؟؟



تا پیش از این مقالات اخیر نظر بنده این بود که نسبت به یکسری رفتارها تنها تجاهل کافی است و بی اهمیتی و نظر به دور کردن باعث کاسته شدن قدر و جایگاه یکسری رفتارهای ناشایست خواهد بود. اما به نظر می رسد که مشکل در جای دیگری است که بزرگان احزاب از همه بیشتر به این جرگه بی قدر نظر دارند!!!!!



افسانه ها معمولاً الهام بخش درس های بزرگ هستند. در داستان مرلین جادوگر، زمانی جادوگر ستمگر شکست می خورد که مردم از او روی بر می گردانند و کسی اهمیتی به وی نمی دهد. اینجا ایریپابلیک است: جمهوری مجازی. از این افراد روی گردان شوید.



توجه کرده اید که چه ریزش جمعیتی داشته ایم؟! البته به نظر من اینها ریزش جمعیت نبود. ریزش مولتی بود! و این فاجعه ای است هم به لحاظ سیاست بازی هم به لحاظ سیاست گذاری! چه دولت و مجلسی می تواند برنامه صحیحی برای جامعه 6000 نفره ای بریزد که 3000 تای آن بازیکنان مولتی است؟ کدام رای برخاسته از جایگاه حقیقی مردم است وقتی که نیمی از جامعه را متقلبین تشکیل می دهند.
حرف و گلایه زیاد است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم آن كس كه بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شكست


سینا تهرانی
روز 1993