خداحافظی

Day 1,490, 11:07 Published in Iran Iran by Tom.MaRvoLo.Riddle

سلام،

این روز ها چند نفری خداحافظی کردند. گرچه خداحافظی من برنامه ریزی شده بود. از شنبه میرم آموزشی سربازی و پشت سرش هم امتحان پره اینترنی دارم. به شایان هم گفته بودم از همان روز نخست که دی ماه میرم سربازی. پس از اون هم دوره اینترنی هست که اگر نمی دونید چیه از دکتر هزاردستان بپرسید. 

توی این بازی با آدم های بسیاری آشنا شدم. برخی هاشون مثل یک دوست خوب بودند و من هم براشون کم نذاشتم. چند نفری هم که تازه اومده بودن به بازی کمک کردم بیان بالا.

شاید بزرگترین خریتم خرج کردن برای این بازی بود. ولی اینجا حداقل انتظار نداشتم تجربه هایی که توی دنیای واقعی کردم دوباره تجربه کنم. شاید هم اشتباه فکر می کردم که اینجا تنها جایی هست که منافع شخصی وجود نداره. ولی حداقل توی کشور های دیگه دیدم کسی برای منافع شخصی اش بازی نمی کنه. خوب اصولا ایرانیا مهارت عجیبی در به گند کشیدن همه چیز دارن.

عده ای عقیده دارن اینجا جایی هست که ملت کمبود های دنیای واقعیشون رو جبران می کنن. حداقل من یکی کمبودی توی دنیای واقعی ندارم. بهترین رشته رو دارم توی بهترین دانشگاه کشور می خونم. دو تا مقاله آی اس آی دارم. خانواده خوب و نسبتا مرفهی هم دارم. (بماند برنامه نویس حرفه ای هم هستم!) ولی فقط یک چیز من رو توی این بازی نگه داشت که فکر می کردم مردم اینجا با شخصیت تر از جامعه باشند که خوب فهمیدم اشتباه می کنم.

اینجا جایی هست که آدم ۴۰ ساله رو در قامت بچه ۱۴ ساله و بچه ۱۴ ساله رو در قامت آدم ۴۰ ساله دیدم. کسانی که با مولتی زدن اینجا دنبال شخصیت و احترام می گردند که خوب، پیدا نخواهند کرد. برخی هم دنبال قدرت هستند و اصرار عجیبی به بقیه دارند که چرا به قدرت چسبیدید. ما که رهاش کردیم برای شما باشه!

از دلایلی که وزیر دفاع شدم می خواستم ارتش های خصوصی ایران رو مثل صرب ها منظم کنم، ولی خوب ایرانی ها اصلا سرباز های خوبی نیستند. کانال مخصوصی هم برای این کار زدم اما در ایران کسی نظم رو دوست نداره. اسکریپت برای تجهیز و پیش بینی دمیج سرباز ها نوشتم. می خواستم بدم ارتش های خصوصی بلکه یک نظمی پیدا کنند که پشیمون شدم. ۱۰۰۰ تانک برای جنگ با ترکیه به پژمان دادم که فرصتی پیش بیاد بچه های پرشین آرمی رو بتونه منظم کنه اما نتیجه ای نداشت. امیدوارم پژمان پس از رفتن من فکری به حال این موضوع کنه. شاید هم من زمان بدی برای این کار انتخاب کردم. گرچه قرار نبود دست تنها باشم. در هر صورت احساس می کنم وقت بسیار ارزشمندم رو بعنوان دانشجوی پزشکی حروم اینجا کردم.

توی این بازی دوست های خوبی هم پیدا کردم. از همشون ممنونم که لحظات خوبی رو توی این بازی به من دادن. کسانی مثل پرشین عزراییل (روزبارانی سابق)، محسن روحانی، شایان توابی، محمد(هیچکس۶۳)، امیر مرادیان، فرید(گیرین بوی)، سپیده، المیرا و خیلی های دیگه. و رضا دورتی و بهرام هدایتی که روزهای آخر با هم آشنا شدیم.

بزودی متن استعفام رو هم منتشر خواهم کرد.امیدوارم همتون توی این بازی به جایی که می خواهید برسید.

خدانگهدار شما
آذر ماه ۱۳۹۰
دکتر موسویان

پ.ن: اگه می خواهید به هم فحش کاری کنید مقاله صدرا بدین منظور تهیه شده! از هرگونه پریدن به هم روی مقاله من اکیدا خودداری نمایید! :دی

پ.ن ۲: توی مقاله استعفا درباره علت رفتن به وان توضیح خواهم داد.