آخرین سکانس - کوکایین ؟؟؟
Aphr0dite
باریدن باران در تابستان همیشه باعث میشد که حس بدی پیدا کنم ، امروز هم از این روزها بود
توی اتاقم نشسته بودم و در مورد طرح های اقتصادی با مستر جنرالز بحث میکردیم ... !
چهره جدی و مصمم اش جای هیچ شکی رو در موفقیت طرح هاش نمیزاشت ، تجربه سالها کار اقتصادی روی دوشش سنگینی میکرد
هاسمیک بعد از مدتها برگشته بود ، این احساس خستگی رو از توی بدنم بیرون میکرد ... !
ولی امروز حس بدی داشتم ... !
تلفن زنگ میخوره
بعد از مدتها از لهستان یکی زنگ زده .... مرتضی که اینجاس ، پس یا دوروتی هستش یا کوکایین ...
کوکایین : المیرا ... خداحافظ
من : سلام دادی که خدافظی میکنی ؟ کجا ؟
کوکایین : به خاطره ها می پیوندم ، به هر حال حلال کن
می فهمم چی میگه ، دلم میشکنه ولی به روی خودم نمیارم
من : بعضی وقت ها دوست دارم خفه ات کنم ... !
کوکایین : .....
من : حالا راه نداره بیخیال بشی ؟
کوکایین : نه ! راهشو بستم ... !
قلبم میریزه ... باید سریع عمل کرد ... میرم سمت در ، باید با اولین پرواز برم به سمت لهستان .... کوکایین .... !!!!
وقتی میرسم بهش دیگه خیلی دیر شده ... !
بهش نگاه میکنم و میگم : خیلی خری مصطفی ... !
کوکایین : می دونم
من : چرا ؟؟؟
کوکایین : باید می مردم ... پلاتو بعد اینکه بمیری اکانتت رو پاک میکنه ؟ شاید سالها بعد زنم رو نشوندم روی پام و روزنامه هامو بهش نشون دادم ... !
سعی می کنم جلوی خودم رو بگیرم ، باید قوی باشم ... !
کوکایین : حتی جسدم هم به ایران نرسید .... باید تموم میشد ... !
چشماشو می بنده
بهش نگاه میکنم ... پسر غد و گوشه گیر ایران با اون همه خاطره ... دیگه بین ما نیست ...
احساس خستگی دوباره بهم فشار میاره ... بهش میگم : نوبت منم به همین زودی ها میرسه ... !
بازم یکی دیگه از دوستام رفت ... دوباره به خاطر یه بازی اشکم در میاد ...
واقعا احساس بدی دارم ... این مقاله هم به احترام کسی نوشتم که یادش توی ذهن من یکی همیشه زنده میمونه
امیدوارم همیشه و همه جا موفق و پیروز باشی مصطفی ...
می رم چین و جلوی چینی ها از حرص و غم و ... همه گلد هام رو میزنم توی دیوار .... از ایریپ بدم میاد
متن مقاله خلاصه ای از چت من و مصطفی هستش ... زیاد من در آوردی نبود
ببخشید طولانی شد
یادش گرامی
Comments
اول
دوم
voted
sub & voted
عجب ! همه دارن میرن
اولا کدوم مصطفی ؟
دوما بزنم به تخته ( سرت ) آب نخوری خوب کارگردانی میشی :دی
سوما ریپورت اسپم : ) ) ) = ) ) ) : P : D
Voted : D
قاطی کن بزن رو دست رومپر
یدترین خبر امروز
.
خبر خوب این که صدرا داره برمیگرده
خودش دوست داشت فيلم اينجوري تموم بشه
ولي واسه ما (حداقل من) ناراحت كننده بود
: (
: (
V
المیرا روزی که تو بن شدی کوکایین دقیقا یه همچین مقاله ی اشکناکی زد
اما بعد از مدتی تو برگشتی
امیدوارم کوکایین بازم برگرده امیدوارم...........
یادش گرامی
: (
دلم تنگ شد براش. واقعا چرا رفت؟
دیشب توی شات ها سر قضیه ی اون خانم هیرو جاشو خالی کردم، غافل از اینکه اون موقع تو حموم رگ خودشو زده بود.
ای کاش بن نمیشد تا یه امیدی به برگشت باشه، هرچند که از اون بعیده برگرده
bye bye coca!ne
هرچند کوکایین ندارم، اما یه نخ سیگار روشن میکنم به یاد کوکایین
این قضیه خودکشی هم راه خوبی برای خلاص شدن از ایریپه... باید برم تو فکرش
ااا کوکایین رفت؟ عجب پا قدمی :دی امیدوارم موفق باشه هر جا که هست
bye bye coca!ne
hame yek roz omadim va yek roz ham khahim raft che dar bazi che dar zendegi vaghe 🙁
v
روحش شاد و یادش گرامی
انشاالله باقی عمر بازماندگان باشه
قبلا یکی بود از اینجور داستانها مینوشت!
آهان میلاد دانته بود!
اکانتش شاد و لولش گرامی باد
گاهی خوشی ... گاهی غم
........
فقط حیف که گاهی غم هامون با ""رفتن"" همراه میشه
یادش گرامی
وت
وت.
بر میگرده اونم یک روزی دوباره
یه روزی میاد، که من همقدش بشم.... نابود میشه این کشور
@dortyy
همون صدرا دانته خودمون؟
باو اونکه از زمان بن شدنمون گفت دیگه بازی نمیکنه 😃
صدبار بهش گفتم باو من 50 بار بن شدم هیچ چی نیست به خدا به خرجش نمیرفت 😃
خوب شد بالاخره داره میاد
Joe antonio/Mare SRB
V
مرسی المیرا جان
من همیشه افتخار خواهم کرد که تو این شرایط سخت با همه کمبودها یکی از معدود ایرانی هایی بودم که تو این محیط همراهتون بودم
و فرای همه ی کاستی ها و ناهماهنگی ها سعی کردم از هر طریق که می تونستم حتی با روزنامه هام تنوع ایجاد کنم
ببخشید اگه کاری برای ایران نکردم
ولی همین که از بین 100 میلیون ایرانی تو جزء 200 نفری باشی که این جا بوده برای من با ارزشه
خوشبخت باشید و کامیاب
مردمی که میشناسم
کوکائین
ای بابا
R.I.P....
سکوت با ترانه از ایران رفت
یادش گرامی
vote,ba in ke dorost nemishnakhtamesh kheili narahat shodam 🙁((
... داستان غم انگیزی بود
چهل و سوم