خانه دوست کجاست ؟ المیرا

Day 1,291, 12:05 Published in Iran Iran by Aphr0dite

راستش شاید نباید چیزی بنویسم
ولی مهدی جزو اولین دوستایی بود که توی ایریپ پیداش کردم ، علاوه بر همشهری بودن ،آرامش خاصی داشت و همیشه ساکت گوشه نشسته بود
خاطرات خیلی خوبی رو با هانی و مرتضی و اسی و مهدی دارم که شاید یکی از بهترین روزهای عمرم رو باهشون سپری کردم

وقتی شنیدم بن شده به شدت ناراحت شدم
دیگه حاضر نیست برگرده به بازی و میگه اکانت خودم رو دوست داشتم ....
دلم براش تنگ میشه
خیلی


نامه مهدی به دوستانش در ایریپابلیک
دقیقا نمیدونم چند روز از ورودم به این دنیا میگذشت اگرچه با فراز و نشیب های زیادی همراه بود از آن جمله در مقطعی 3بار مجبور به زنده کردن خودم شدم
من اینجا بودم جنگ افتخار آفرین لیونینگ را دیدم و تا آخرین حد ممکن(که اون موقع زیاد نبود برام) برای کشورم جنگیدم
من اینجا بودم وقتی دستور تخلیه و عدم مقاومت در جارخند صادر شد یا وقتی که صربستان از ما گذشت وقتی بلغار ها آمدند و نرفتند ایستاده بودم و تماشا میکردم
اینجا طعم تلخ خیانت را چشیدم روزهای سیاه شکست را به چشم دیدم. مزه ی ناامیدی از پیروزی را درک کردم اما تمام این سیاهی ها و شکست ها و خیانت ها در زیر نور همبستگی ها و البته پیروزی های دلچسب به فراموشی سپرده میشدند
چند مدتی است به جرم مولتی بازی بن شدم. در حالی که نه تنها در هیچ انتخاباتی پیروز نشده بودم بلکه در هیچ کدام حتی شرکت هم نکرده بودم. هیچ کدام از کارخانه های اکانتم به هیچ عنوان هیچ وقت کارگری نداشته اند و بجز 3نفر که همه در لول 1مرده بودند کسی را به بازی دعوت نکرده بودم. بن شدنم به خاطر مسافرتی بود که رفته بودم و اکانتم رو در اختیار یکی از دوستانم قرار داده بودم تا کارهاشو برام انجام بده
من طعم تلخ محکومیت بدون جرم را چشیدم
تنها 1بار مقاله دادم و آن هم زمانی بود که به شدت احساس خطر کردم . هشداری که من 10ماه پیش دادم و خیلی از دوستان دیر به موضوع پی بردند و شد آنچه که موجب پشیمانی شد
جدای از اینها دوستان بسیار خوبی هم برای خودم اینجا دست و پا کردم میتینگ به یاد ماندنی در پارک لاله که هیچ وقت از یاد بچه ها پاک نخواهد شد(یادم میاد روی یه چیزی نوشته بودن گروه ایریپابلیک اینجا بیان منم اینو گرفته بودم دستم رفته بودم بالای یه سکو واستاده بودم نزدیک روزهای اعتراضی هم بود ملت همه داشتن چپ چپ منو نیگا میکردن منم از رو نمیرفتم همینجور واستاده بودم تا بالاخره نمیدونم فریبرز و سینا58 بودن یا بقیه که اومدن گفتن میان اینجا میگیرنت میبرن ... آره:دی)
تمام دارایی من همون چندتا کارخونه و 12 گلد و 1500ریال و 6کیلو آهن بود که بعد از این همه مدت و سکه روی سکه گذاشتن جمع کرده بودم حق کسی رو نخوردم به هیچ کس بدهیی ندارم(البته به جز پژمان جان که نمیدونم 5گلدی رو که بهم قرض داده چه جوری بهش پس بدم. چند بار قبل بن شدن سعی کردم ولی 10گلدش پر شده بود) و به کسی که حقش نبوده بدی نکردم
حلالم کنید دوستان که از این دنیای مجازی رفتم با قلبی شاد لبی خندان و وجدانی آسوده و البته با حسرتی ناگفتنی

امروز روز مرگ من است



روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد
* * *
مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید
* * *
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ
پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ
* * *
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید
* * *
روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد
* * *
روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت



لینک فیس بوک مهدی
yahoo ID : mehdiz30@yahoo.com