بالاخره تموم شد

Day 1,239, 13:54 Published in Iran Iran by Tazarv

تو دوره ی ریاست جمهوری احمدرضا و بعد از ماجرای آمریکا بود که داستان ما با بلغارستان شروع شد. احمد رفت، لایا اومد و یه مدت دوست بودیم، لایا رفت و هیراد اومد و دشمنی شروع شد، یه ماه جنگ و درگیری داشتیم، هیراد هم رفت و متین اومد، تو این مدت اتحاد ما به شدت قوی شد و تقریبا همه ی اونا رو نابود کرد. میگن سیب هزار تا چرخ میخوره تا برسه به زمین، ما که تا چند روز پیش داشتیم فکر می کردیم که بعد از حذف شدن چه کنیم، حالا تمام استانامونو پس گرفتیم هرچند باید حواسمون باشه که تو آینده حذف نشیم.
هرچی بود بالاخره تموم شد، این جنگ طولانی و فرسایشی تموم شد، هرچند که نمیشه فردا رو پیشبینی کرد.
به خودمون تبریک میگم، هرچی داشتیم رو کردیم و پیروز شدیم، از کمک به خزانه گرفته تا خودکشی هامون توی جنگ، از پول جمع کردنا تا پای کامپیوتر نشستنا و شب زنده داری ها. این چند روز فضای بازی خیلی بهتر شده بود، فقط جای المیرا خالی بود. به قول هیچکس: "همه شنگولیم و همه چی عالیه، فقط جای رفیقامون که نیستن خالیه"
الان وضع ما مثل یه جنگجوی خستست بعد جنگ که تمام بدنش زخمیه و شمشیرش کند شده. نه پولی تو جیبمون مونده نه تو خزانه، فقط خدا کنه یه چند روز فرصت برای بازسازی داشته باشیم.
بازم تبریک میگم و از همه ی بچه ها که با خاطر زیاد بودنشون نمیتونم اسم ببرم تشکر میکنم.
به امید موفقیت های بیشتر.