المیرا - ما قورباغه ایم

Day 863, 15:33 Published in Iran Iran by Violet Girl





سلام !
اولین شماره ی روزناممه
ولی نیازی به مقدمه نیست
...
همین مقاله خودش مقدمه ایه که خیلی چیزا میگه
لطفا وت بدین تا همه بخونن و سوالی بی جواب نمونه
حرفای المیرا, بعد از بن شدنش به جرم مولتی بازی


سلام دوستان
اول متشکرم از دوست عزیز و مهربونم که حاضر شد مقاله من رو چاپ کنه
در کل مثل اینکه ورود من به بازی و ادامه بازی من همیشه با مشکل همراه بوده
خیلی خلاصه مطالب رو عرض میکنم چون فکر میکنم جایی برای حاشیه رفتن نمونده
اصل ورودم به این بازی برای وقت های آزادم بود و خودتون میدونین که همیشه سعی میکردم توش فعالیت داشته باشم و سعی کردم برای ایران مجازی همیشه موثر و مفید باشم
در زمینه بن شدنم یه سری توضیحات باید بدم که شاید اونایی که 1 درصد بدون جبهه گیری میخوان جریان رو بدونن رو قضیه بیشتر فکر کنن
خدا رو شکر شاهد هم برای همه حرف هام دارم و خود دوستان می تونن بیان و شهادت بدن
دونیت لیست من صفحه 9
دقیقا 18 روز پیش دوستی با ایدی
Profit Corp
برای من نود و چهار گلد سند کرد که در صفحه "نه " دونیت لیست من می تونین ملاحظه کنید
من همون لحظه با آقای شایان که وزیر اطلاعات بودن و آقای مستر جنرال و خانوم نگار صحبت کردم و قضیه رو براشون شرح دادم
خوب من برای اینکه مطمن بشم گلد ها رو همون لحظه به ارگ حزب که دست من بود ( به دلیل ریاست حزب ) منتقل کردم تا بعد در موردش تصمیم گیری بشه یه تیکت هم به ادمین دادم تا در مورد این گلد ها اطمینان پیدا کنم
خوب میتونین دونیت لیست من رو در همون صفحه 9 ملاحظه کنید
از ادمین که خبری نشد و گلد ها در ارگ دست نخورده باقی موند
بعد مدتی دوست عزیزی که گلد دونیت کرده بود بن شد
ارگ مهر پارتی
می تونین صد و نود و شش گلدی که در اکانت مهر پارتی وجود داره رو ملاحظه کنید
که نود و چهار گلد مورد نظر هم همراه همین گلد ها هستش
بقیه گلد ها هم توسط اعضا و از راه فروش اسلحه جمع آوری شده بود برای طرحی که در وسعت دادن حزب مد نظر داشتیم که کارخانه فود کیو سه در ارگ من هم که بعدا توضیحاتش رو میدم جزو همین اهداف بود
خوب این از گلد های مورد نظر
من کلا برای زدن ارگ از اقای شایان گلد قرض کردم و بعد از انتخاب شدن و با این که هک شده بودم به زحمت گلد های ایشون رو پس دادم
که واقعا خودم خبر ندارم چه کسی چه جوری آیدی من رو هک کرده بود و پسورد من رو توی شات ها داده بود و همه دارایی های من رو به ارگی در لهستان دونیت کرده بود
خوب من پسوردم رو به دوستانی داده بودم و مقصر این قضیه خودم بودم و در موردش حرفی نمی زنم و ممنونم از خانم ماندانا که خیلی سریع آیدی من رو نجات داد
چند وقت قبل دوست عزیزی با ایدی
LORD.BLACKWOOD
که از دوستان قدیمی حزب مهر بود و من باهشون چت میکردم تصمیم به رفتن از بازی گرفت
و با سپردن ارگ خودش به من 3 کارخونه فود ، اسلحه و خونه اش رو به من سپرد
من با کمک گلد های حزب و اعضا و فروش کارخونه اسله سازی موفق شدم کارخونه فود رو به کیو 3 برسونم با نام مهر
که در ارگ من موجوده
Mehr Food Co
دیشب بعد یه سری صحبت هایی که دوستانی داشتن انجام میدادن من به خانوم لایا و خانم نگار و آقای مستر جنرال گفتم که دارن کاری می کنن که من بن بشم
هر سه با قدرت تاکید کردن که کسی نمی تونه کاری بکنه
خوب مثل اینکه می تونه
همه این ها رو گفتم
فقط برام یه چیزی جالبه ، شات ها رو که داشتم نگاه میکردم بعضی از دوستان یه چیزایی نوشته بودن که اول از همه شخصیت خودشون میرفت زیر سوال و من از خیلی ها انتظار این حرف ها رو نداشتم
حالا به هر حال خدا رو شکر که یه آیدی بن شد و شخصیت دوستان به نمایش گزاشته شد
من نه مولتی داشتم ، از اولی که وارد شدم هم اینقدر بهم گفتن مولتی از این کلمه بدم آمد
و به دلیل همکاری تک تک اعضای فعال حزب احتیاجی به این موضوع نداشتم و نخواهم داشت
ولی فکر می کنم جواب بدی برای اعتماد اعضای حزبم داشتم و دارایی هایی که با زحمت جمع کرده بود در یک شب به باد دادم
فقط شرمنده این دوستان عزیزم هستم
از صبح دارم برای خودم میخونم
لعنت به ساده لوحیات و آندل ِ خرت!
بهتت زده! شکسته در این شهر باورت
به دست دوست یا که به آغوش امن عشق
اینبار اعتماد کنی خاک برسرت!!
معذرت میخوام از آقای جنرال رضا و از دوستان عزیز حاضر در مجلس
حقیقتا انتظار این برخورد رو نداشتم که هم آیدی و هم ارگ ها و هم ای پی بنده رو بن کردن
به هر حال من که تازه وارد بودم ولی خیلی از دوستان تعجب کردن
من امروز آیدی جدیدی ساختم ، احتیاجی به آیدی دیگران ندارم
اگر تصمیم بگیرم باز هم به بازی ادامه بدم با آیدی خودم دوست دارم این کار رو بکنم
Elmira.T

ما قورباغه ایم و رها در ته ِ لجن
بگذار تا خران چمن! نوکری کنند
از سختمان گذشته اگر سخت پوستیم!
بیچاره دشمنان شما! ما که دوستیم!!
از دعوی ِ برادری ِ باسبیل ها!
تا واردات خارجی ِ دسته بیل ها!!
از تخت های یک نفره تا فشار قبر
خوابیدن از همیشگی ِ مستطیل ها
در جنگ بین باطل و باطل که باختم
دارد دفاع می شود از چی وکیل ها؟!
دیروز مثل سنگ شدم تا که نشکنم
امروز می برند مرا جرثقیل ها

به امید فردایی بهتر برای همه ما ایرانی ها
المیرا تقوی