سیاست ایرانی - پوپک

Day 777, 10:59 Published in Iran Iran by Poupak
سلام، شب و روزتون بخیر

این یک مقاله آموزشی نیست اما نکاتی دارد که به خواندنش می ارزد

اگر شخصیت دنیای واقعی (یعنی یک انسان) با شخصیت مجازی همان فرد (یعنی یک اکانت در بازی) تفاوت هایی داشته باشند مثلاً حرفهایی که در اینجا زده شده هیچوقت در دنیای واقعی به زبان نیاید، شخصیت سیاسی همان فرد کاملاً با هر 2 تای قبلی فرق می کند.
البته هستند کسانی که هر 3 تای قبلی برایشان تفاوتی نداشته باشد اما قانون کلی همین هست که گفتم. دلیل این مدعا در ادامه آمده است



سیاست

سیاست ابزارهایی دارد: حزبها، روزنامه ها، حرفها، پیامها، یارگیری، کاندیداها و مهمتر از همه برنامه ها
و یک چیزهایی ندارد: لطف، بخشش، از خود گذشتگی، تصور رفاقت، فراموش کردن گذشته، همزیستی مسالمت آمیز

زمان جنگ و آرامش دسته دوم را می بینیم و فکر میکنیم همیشه همین هاست و زمان انتخابات متحیر میشویم. اشکال از کجاست؟ از من؟ تو؟ ما؟ ایرانیها؟ آسیاییها؟ جهان سومی ها؟

هیچکدام


احزاب

هر حزبی برای رسیدن به قدرت تلاش میکند تا نماینده و حرف خود را به کرسی بنشاند. یکی مدال گرفته، دیگری رای خریده، یکی پنهانی زد و بند دارد، آن یکی رنگ عوض کرده، این یکی برای دشمن میجنگد، یکی منافع دارد، دیگری ارسالهای مشکوک، یکی ناسزا میگفت و ناگهان مهربان شد، مردم برای آزادی دیگری امضا جمع می کنند، جاسوسی را فروخته اند، راز اختلاس دیگری را آشکار و از این دست نه یکی که چند هزار

اینها همه هست چون سیاست اینگونه اقتضا میکند. پرسیدن ندارد که چرا یکی بعد از این همه سال - روز و ماه نه، بلکه سال - قدرت را می جوید و دیگری در مقابلش طغیان میکند. و این وسط آنچه تکرار میشود منافع ملی و اخلاق و از این دست حرفهاست


ما همه در آرزوی سروری و آقایی ایران زمین هستیم. ایران امروز ما هم نتیجه پیروزی و شکست ما با هم بوده است. یکی اشتباهاً به خواب رفته و خزانه را به باد داده چون با اوضاع و احوال روزگار و قوانین آشنا نبود. دیگری سرزمینی را از دست داده چون بعضی چیزها را نمیدانسته و در کیاست ریاست با توهمات دوران دوستیهای مشتی و معرفت و مرام بسر می برده. اما همانقدر که آن یکی اصرار دارد هیچوقت افتضاحی به بار نیاورده، این یکی از لطمات فهمیدن حقیقت تلخ حزب و قدرت فقط عصیان میکند

اما سیاست همین است و این فریادها همان: قدرت تو یعنی شکست من و پیروزی من یعنی محو تو


نیمه پنهان ماه

زمان انتخابات که نزدیک میشود تلاش برای به قدرت رسیدن منجر به فراموش کردن پیش و پا افتاده ترین نکات اخلاقی می شود: کسانی که به قدرت عادت دارند و چون مدتها مزه آن را چشیده اند، با یک دلبستگی شدید و سرمست از ثروت و امتیاز و مدال، منافع شخصی و باندی و حزبی را مقدم بر همه چیز می بینند – کسانی برایشان گلد خرج کرده و سوت زده اند به اسم بلور و نقد – و هم آنقدر غرور و تکبر و باد در سرشان میرود که فقط خود و دوستانشان را ملت میخوانند.

این دسته، به آرامی نوع سخن گفتنشان تغییر میکند: مولتی و نخود همان خس و خاشاک خودمان است

قدرت احزاب و بازیهای سیاسی کی تمام میشود؟
هیچ وقت! همیشه هست چون طبیعتش همین است

ما مردمانی احساسی هستیم و باز هم انتخاباتی داریم مثل همیشه احساسی و سرشار از هیجان. اما آنانی که دلشان برای ایران می تپد، چشم به روزهای آینده دارند و حتماً یکبار دیگر از خود خواهند پرسید

این دایره بسته کی می شکند؟

روزگارتان خوش باد