Fundo lig/desl

پیری

7 Dia 2,839, 05:19 Publicado em Iran Iran Entretenimento e interacções sociais Entretenimento e interacções sociais

از احترام ریاکارانه مرد بقال
از عابری که می‌گوید:حاجی! آتیش داری؟
از میل مبهم برای پوشیدن لباس غیررسمی
از درددل‌های پیرزنی که در بانک، نوبتش قبل از من است
از وسواس در انتخاب رنگ پرده‌های مهمانخانه
از ناگهان پیدا کردن خود پشت ویترین فروشگاه لوازم

ler mais »

دیر

15 Dia 2,799, 06:06 Publicado em Iran Iran Entretenimento e interacções sociais Entretenimento e interacções sociais

دلم می‌خواست در عصر دیگری دوستت می‌داشتم
در عصری مهربانتر
عصری که عطر کتاب
عطر یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می‌کرد
دلم می‌خواست تو را
در عصر شمع دوست می‌داشتم
در عصر هیزم و بادبزن‌های اسپانیایی
و نامه‌های نوشته شده با پر
و پیراهن‌های تافته رنگ

ler mais »

سراب

11 Dia 2,786, 00:08 Publicado em Iran Iran Entretenimento e interacções sociais Entretenimento e interacções sociais

زمانی نه چندان خیلی دور
همان دوران که شروع هر قصه‌ای
با ''یکی بود یکی نبود'' همراه بود...
زندگی بود
آدمی بود
آدم‌ها بودند!
دوستی بود
عشق هم بود
و صد البت که مهربانی هم بود...
و گاه تعبیر دوگانه‌ای از یک اتفاق واحد
که آن را سوءتفاهم می‌نامید

ler mais »

شادی

14 Dia 2,771, 05:26 Publicado em Iran Iran Entretenimento e interacções sociais Entretenimento e interacções sociais

به یک مورد شادی نیازمندیم
ترجیحا پرنده داشته باشد برای تنهایی سوت و کورمان
خبره باشد در امور مربوط به رفع دلتنگی
آشنا به عصر دلگیر جمعه‌ها
به غروب‌های دونفره آبان
به وقت گریه
به حجم درد
بیاید و در دفتر دلِ ما
بی‌بها و اجاره، اسباب بچیند
بیای

ler mais »

نیامد

13 Dia 2,738, 05:38 Publicado em Iran Iran Entretenimento e interacções sociais Entretenimento e interacções sociais

گفت دو شبدر چهارپر که بر کناره جوی پشت آلونک چوبی بروید، اگر باران بیاید، خواهم آمد. خشکسال بود آن روز و روزگار؛ بارانی نبود. هر روز کنار جوی پشت آلونک چوبی نشستم به انتظار. یک روز باران بود. یک روز خشک خشک. شبدر چهارپر درمی‌آمد و او نیامد...
گفت اس

ler mais »