پیامدار ،چونان ، گشت ، مغروق ، انزجار ، تف ، سعید ، در هر چه بود ، عبدولی
صغری را در آغوش همی گرفت ، غیبت ، والا پیامدارا این چنین غرق در مغروق سیال تگری خداوندگار عشق میکردیم پر تف
عشق میکردید خشک خشک ، شل
آری شل کنید که والا بالاست بنگرید ای کور مغزان انزجار پیشه
خم کنید پیش رو را ، خم شوید پشت پیر وار
تف کنید
…
baca lebih lanjut »