سماق چه فرمود؟
در روايت آمده كه:
سماق به بازار برفت و به راست و چپ نظر انداخت و مستقيم برفت. چنان برفت كه محكم به يك تانك فروش برخورد كرد. گفت: آهاى پدرسوخته، تو غلط مى كنى واى ميسي سر راه من تا باهات برخورد كنم. الان چنان باهات برخورد مى كنم كه از برخورد اول شديد