X-Gamer ~~ Iran Vs. Israel ~~ Photo Story

Day 1,347, 13:38 • Published in Iran Iran • by X-Gamer
"راه قدس از کربلا می‌گذرد" امام خ
"The path of Jerusalem crossed Karbala" Imam Kh

pouyan caspian"نخیر، از شمال عربستان می‌گذرد."
"Noway, it crosses from the northen Saudi Arabia" pouyan caspian


سالها پیش، ما ایرانیان برای شهر قدس شعار‌ها سر دادیم، رزم کردیم ولی‌ نشد که بشه.
Many years ago, we as the Iranian nation said lots of mottoes and fought hard to reach Jerusalem , but we couldn't make it.


تا رسیدیم به امروز، روزی که نسلِ بعدی اون مردم، شهر قدس را آزاد کرد که هیچ، اسراییل، کشور مستمرگر را نیز از صحنهٔ روزگار پاک کرد.
It goes and goes util now, when the next generation of Iranian people, succeed to whip up Israel from the map.


داستان از جایی‌ شروع شد که دیدیم یک سری تانک دارن مردم ضعیفتر رو میرنجونند.
The story began when some tanks were hurting people.


در این زمان بود که خون ما ایرانیان به جوش اومد، گفتیم یعنی‌ که چی‌؟ هرکی‌ گردنش کلفته باید زور بگه؟ نخیر آقا، ما پدر، پدر، پدر سوخته شما رو در میاریم. و این گونه شد که حرکت سربازان ایران شروع شد.
It was then when we Iranian got angry. What does it mean that anyone has the power, try to hurt people? We will kick them in ... XD It was then that Iranian soldiers started marching for Israel.



در میان صحرا‌های عربستان که بودیم، با مشکلات زیادی در گیر بودیم، گروهی از جغد‌ها هی‌ مزاحم کار ما بودند و پیشروی مارو کند میکردند.
When we were in the Arabian deserts, we faced so many hazards. A group of owls were interrupting us all the time.


اون جغد‌ها زود تر رفتن در هوای قدس پر پر زدن.
Finally, they got there before us.


ما در صحرا‌های عربستان گیر کرده بودیم که آتیش جنگ‌های اروپایی‌ آشیانه جغد هارو ویران کرد. و آنها ترسیده بودند
We were settled in Arabian deserts that all of the sudden, the fire of European wars reached the nest of those birds. And They were scared.


پس راه برای ما باز شد!
So the path got open for us!


در شهر‌های اسرائیل آتیش دشمن به ما امان نمیداد.
In the Israel cities, the situation was so hard to us.


ولی‌ آبو و هوا و زیتون‌ها و ...‌های دیگه‌ای بود اونجا که سربازان مارو قوی نگه میدشت.
But Mediterranean weather, olives, wines and ... made our soldier strong again.


کم کم دیگه نیرو‌های اسراییل ای، شروع به پرورشی سربازان جدید کردند، ولی‌ چه پرورشی؟
It was then that Israel decided to train more soldiers, but what type of training ?


اینگونه شد که در یک عملیات غافل گیر کننده، شهر قدس بدست نیرو‌های ایرانی‌ گفتد.

In this way, with a unaware mission we captured Jerusalem.




ناگهان، نیرو‌های اسرائیل‌ای شروع به شورش کردند، در جای جای اسرائیل.
Suddenly, Israeli forces made chaos in lots of Israel regions.


ولی‌ رزمندگان ایرانی‌ کم نیاوردند، تانک‌ها بالاخره به منطقه جنگی رسیدیند و شورش‌ها پایان یافت.
But Iranian fighters didn't stop fighting. Then Iranian tanks reached the battle field and stopped chaos.


اینگونه شد که ایرانیان با توان بیش از همیشه، ۲ شهر آخر اسرائیل را نیز فتح کرد. و با کمک نیروی ادمین، این آرزو مهقا شد.زمانی‌ که دیگر اسرائیل باید پرچم خود در ناکجا آباد قرار میداد
It was then that Iranians withe the most power they ever had, captured two final regions of Israel. Of curse, with the favor of the great admin.It was the time that Israel should put her flag in the middle of nowhere.


With special thanks to:
Hossein M
E.L.E.A.N.O.R

Hail Iran!
Hail Our TRUE Government.