[sadra]حرفی برای فردا

Day 1,653, 13:16 Published in New Zealand Iran by Pjtor

بسم حق(!)

قرار بر نوشتن آرتیکلی به این مضمون نبود فقط صرف اینکه قصد دارم یک ماه(امیدوارم بیشتر هم بشه) از ایریپ دور باشم و اعتقادم اینه تاریخ هرگونه که هست باید نوشته بشه چند خطی رو مینویسم که به یادگار بمونه برای روزهایی که نیاز داریم به برگشت به این روزها

اتفاقاتی که تو ایران افتاده عواملش دلایلش چیز مبهمی واسه من نداره ولی نتیجش هرچی که هست از دید من عوام فریبی شده و دروغ! تاکید می کنم از دید من چون نمی خوام یک مقاله ی اعتراضی باشه .

اتفاقاتی که این چند ماهه و ایران افتاد برای چندمین بار ثابت کرد برام که هر حکومتی لایق فرهنگ همون مردم هست.هیچ نوع حکومتی بر مردمی نمی تونه حاکم بشه مگه اینکه پتانسیلش تو فرهنگ و منش اکثریت مردمشون باشه! درست یا غلط! حالا درصدی از همین مردم به خاطر ارزش هاشون باز درست یا غلط با این فرهنگ اکثریت فاصله پیدا می کنن که یا شروع به مبارزه واسه تغییر میکنن یا مهارجرت! اینو چه مجازی چه واقعی چه هر جای دیگه ای می تونیم ببینیم.

تو این چند وقته از مقایسه این کشور با دنیای واقعی واقعا خسته شدم.آدم ها گراییشون به قدرت, لذت طلبی هاشون ,ارزش هاشون و... اونقدری درگیرم کردن که به این نکته برسم حس ناسیونالیستیه ایران فقط یه حس به یک اسم! اسم خاک.

اتفاقاتی که تو ایران مجازی این چند ماهه افتاد بهم ثابت کرد که جزو همون اقلیت متفاوتم که یا باید مبارزه کنم یا دور باشم.هیچ چیز این ملت رو نمی تونستم درک کنم.یادمه روزهایی که شات افرادی رو میدیدم که طغیان می کردن علیه کشوری که چند سال بود باهاش متحد بودیم و فقط به خاطر دو تا منطقه که فقط یکیش بونوس کم میکرد ازمون اونم باز جزو کشور های بونوس بالا می موندیم.طغیان میکردن و دلیلش رو نمی فهمیدم که چرا یه متحد اونم با جمعیت 3 برابری رو باید دشمن خودمون بکنیم.نفهمیدم و شد و بالاخره جنگ رخ داد.باختیم همونطور که انتظارشو داشتیم.

متحد همون کشور اشغالمون کرد . یه مدت تو حذف موندیم بعد دوباره همون افراد با همون کشور و متحدش برای پس دادن مناطقمون معامله کردیم.رفتیم تو جمع کشور هایی که با بدبختی تمام حذفمون کردن. باز هم نفهمیدم چرا وقتی همون اول که گفتیم دشمنی با ترکیه به نفعمون نیست همون منطقه داده نشد تا به اینجا بکشه که برای چند تا منطقه ی خودمون منتشون رو بکشیم.نفهمیدم هنوزم نمی فهمم.تنها منم نیستم خیلی ها هستن که این منطق ها رو نمی فهمن

تا آخر بازی اگه تلاش میکردیم واسه آزادی مناطقمون واسم قابل قبول بود ولی اینکه واسه چند تا منطقه به دوستان پشت کردن و رفتن تو جناحی که قدیمیا خوب می دونن بین ما و اونا چی گذشته چی داشت؟

2 3 تا منطقه؟

واسه اینکه تازه وارد ها بتونن تولید بکنن؟ که چی بشه که نون بخورن؟ با این نگرش واقعا مشکلتون با نظام واقعیمون چی بود؟؟!!فقط مشکلتون گشنگی بود؟ نگین چون تو شعار هاتون هر چیزی بود جز شعار اقتصادی

نفهمیدم شاید مشکل از من و این حداقل هست که نفهمیدیم.

این مقاله رو در شرایطی دادم که میدونم اکثریت به اتفاق ایرانی ها چه فکری می کنن و چه طوری همسو شدن با این قضیه.بهتر میدونید می تونستم با لحن تند هم بکم ولی فایده ای نداشت که اگه داشت مثل خیلیا ساکت نمی موندم!
شاید هم دلیل خیلی از مشکلات فرهنگیمون همین بود که خیلی از بزرگ ها حالا به خاطر هرچیزی ساکت شدن که من اسمشون رو میزارم خیانتکار(اگه خودشون رو وابسته به ایران میدونن) خائن بودن که واسه بهتر شدن و پیروز شدن مبارزه نکردن که ترسیدن....

می تونم حتی تمام کامنت هاتون رو حدس هم بزنم مهم هم نیست واسم این مقاله حرفی بود برای فرداتون شاید هم نه فردایی واسه نسل ما چه مجازیش چه واقعیش!

عرض زیادی نیست باشه هم مجال و حوصله ای نیست اونم باشه هدف مشخصی نیست. بهتره کوتاهش کنم!


با لحن جنجالی ننوشتمش(می دونین که لحن جنجالیم چوریه) نمی خوام جنجالی هم داشته باشه حداقل الان.گفتم مقاله ای نیست واسه امروز.فقط جواب خیلی از سوال هاتون رو در مورد خیلی از مهاجرین خیلی از سکوت ها میده.شاید بده!!

هیچوقت قلمم خوب نبوده عذر می خوام به خاطر تمام غلط های نگارشی و املایی و ...

سعی می کنم یه مدت نباشم البته اگر سورنا بتونه سی پی بشه در نیوزلند خدمتش هستم . بالفرض اینکه باشم زیاد سرتون رو درد نخواهم آورد این یک ماه رو بزارین رو حساب خستگیم!

صدرا - یا حق