"اسلام" بخش1

Day 2,378, 09:30 Published in Iran Republic of China (Taiwan) by IRTIGER

سلام خدمت دوستاي عزيز
ميخوام بخش جديدي رو براي مقاله نويسيم شروع كنم كه چند تا مقاله هست كه دارم رو اونا كار ميكنم ، اين مقاله ها درباره اسلام ، البته نه اسلامي كه اكثريت مردم جاهل قبولش دارن ( قصد توهين ندارم) ، ميخوام مطالبي بنويسم كه در رابطه با اسلام واقعي هست نه اسلامي كه اينا ساختن ... برداشت بدي نكنين از اين موضوع

آدم زياد مذهبي هم نيستم كه 2 كيلو ريش بزارم هر شب برم هيئت يا مسجد زير سخنراني آقايون و پيرهنمو روي شلوارم بندازم و
...

از همه ي اينها بگذريم ، درباره مطالبي كه ميزارم نظر بديد انتقاد هاي خودتونو بگيد سعيمو ميكنم دهنتونو سرويس نكنم :دي ، سعي كردم از مطالبي استفاده كنم كه زياد طولاني نباشن و فقط مربوط به اسلام نباشه كه مقاله بشه اسلام مطلق و براي همه مفيد باشه براي همين ممكنه ايرادي در اون وجود داشته باشه ... در ضمن من دنبال مطالب خاص ميگشتم واسه همين كلي وقتمو گرفت چون هرچي گشتم همه چي چرت و پرت بود ...
اول از همه از همه ي اونايي كه همكاري ميكنن از صميم قلب متشكرم >3


موضوع اين مقاله " تكبر و غرور" هست
البته اين مقاله بصورت يك داستان هست
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و ارام بر روی زمین افتادند شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد .
برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبیده بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد .در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید ان را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد .
وقتی باغبان چشمش به ان شاخه افتا د با دیدن تنها برگ ان ا زقطع کردنش صرف نظر کرد بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه وبرگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین با ر خودش را تکاند تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت .باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به ان شاخه افتاد و بی درنگ با یک ضربه ان را از بیخ کند شاخه بدون انکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد.
ناگها ن صدای برگ جوان را شنید که می گفت:
"اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه حیاتتت من بودم"


حالا چه ربطي به اسلام داره ،‌خب درسته اين فقط ربط به اسلام نداره اما توي كدوم دين اينقدر دقيق براي مسائل سخني ،‌ايه اي يا هر چيز ديگه اي وجود داره ؟

سوره: 31 - آیه: 18
با بي اعتنائي از مردم روي مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبر مغروري را دوست ندارد

و همچنين

در آیه ۲۳ سوره نحل
همانا خداوند انسانهای مغرور و مستكبر را دوست ندارد

و

همچنین خداوند مهرزند بر دل هر متكبّر جبار
غافر، آیه ۳۵

در كل به اين نتيجه ميرسيم انسان مغرور مورد محبت خدا قرار نميگيره حالا ميخواد مسلمون باشه يا غير مسلمون
اما راه درمانش چيه؟
چيزي نيست جز فروتني كه به قول قديميا همون اخلاق ورزشكاري
سعي كنيد در كنار غرورتون ، فروتني هم داشته باشد به مرور زمان خودش درست ميشه
🙂
......

صد سال در بیابان آواره شوی / به از آن است که در خانه محتاج نامردان شوی