خواب[ General Reza]
General Reza
بووووووووووووووووووووووووم
یکی دو ساعتی بود به خواب رفته بودم که با صدای انفجاری از خواب پریدم اولش نفهمیدم کجا هستم بعد که نگاهم به درختی که به ان تکیه داده بودم افتاد یادم افتاد که بعد از دوران ریاست جمهوری ام تصمیم گرفتم به دشت و بیابون بزنم تا کمی از جنجال های داخل شهر دور باشم ولی وقتی چشمهایم را درست باز کردم دیدم که ان درخت خشک شده تعجب کردم با خودم گفتم وقتی داشم میخوابیدم این درخت سبز بود که ...کمی چانه ام را خاراندم که دوباره صدای انفجاری را شنیدم
به سرعت از تپه ایکه رو به رو ام بود بالا رفتم و دیدم شهر غرق در خاک و اتش است چند روزی بود که به شهر سر نزده بودم و به خودم قول داده بودم که فعلا بر نگردم ولی با دیدن این صحنه قولم را فراموش کردم و با سرعت به سمت شهر شروع به دویدن کردم وقتی به دروازه شهر رسیدم دیدم که در ان همچون چند روز قبل دچار مشکل شده و باز نمیشود به همین دلیل از داخل تونلی که زیر در زده شده بود وارد شهر شدم
چشمتان روز بد نبیند جنازه بود که در شهر افتاده بود خانه های خراب شده تو ذق ادم میزد چند نفر را دیدم که به سرعت به این ور و ان ور مدویدن و انها که باقی مانده بودن اسلحه میدادند در خط مقدم هم سنگر هایی را دیدم که عده با جان و دل میجنگیدن و پیش میرفتن
همه چی تغییر کرده بود من هم مات و مبهوت مانده بودم که اخه چه شده که ناگهان همه شروع به خوشحالی کردن از پسرکی که در نزدیکی من بود پرسیدم چه شده گفت بردیم جنگ را بردیم پدر سوخته ها را شکست دادیم گفتم اخه کی حمله کردن که من نفهمیدم گفتم مدتی هست که وارد خاک کشور ما شده اند
از این که اون پسر من رو نشناخت تعجب کردم بالاخره دو دوره رئیس جمهور بودم
به هر حال وارد شهر شدم و کمی در محله های شهر گشتی زدم همه چیز تغییر کرده بود دیگه چیزی نمونده بود شاخ در بیارم رفتم به سمت خانه ثابق خودم انجا هم به کل عوض شده بود جمعیت شهر به شدت کم شده بود البته این اواخر بعد از خراب شدن دروازه شهر حدس میزدم که این اتفاق بیافتد ولی نه به این زودی
از یکی از تاجران که بعد از تمام شدن جنگ داشت دوباره کر کره های مغازه اش را بالا میداد پرسیدم که چه به سر شهر امده
او هم به لباس های من نگاهی انداخت گفت اهل این اطراف نیستی نه؟
گفتم چرا بابا من ژنرال رضام
مرد زد زیر خنده
گفتم چرا میخندی
گفت برو عمو خدا روزیتو جای دیگه بده خدا ژنرال رضا رو بیامورزه :دی
گفتم چه طور ؟
گفت مدتها پیش بیخبر از شهر گذاشت و رفت بعد از اون هم دیگه هیچ کس ازش خبر نداره
گفتم مگه چند وقت پیش رفته که این جوری در موردش حرف میزنی
گفت چندین قرن پیش رفته من که خودم نبودم ولی کتاب های قدیمی و چند نفری که اب حیات خوردن مثل اتیلا و این ها :دی چیز هایی در موردش تعریف کردن
بعضی خوب میگن بعضی هم بد میگن ولی کلا اخرین دوران خوب ایران بود اون زمان بعد از خراب شدن در خیلی ها رفتن خیلی ها هم مردن تا امروز که بلغار ها به ما حمله کردم
گفتم چی؟
مگه الان چه روزیه؟
گفت روز 1205
واخرین تاریخی که من یادم امد هنوز هزارومین روز نشده بود و فهمیدم که خواب من خیلی بیشتر از چند ساعت بوده
سلاااااااااااااااااااااااااااام
من برگشتم
دلم واستون تنگ شده بود
از بعد از عید سعی میکنم خیلی بیشتر سر بزنم
راستی اگه کسی میتونه راهنماییم کنه که راهی هست که اسکیل هام که پخش و پلا شده رو درست کنم خیلی ممنون میشم
بهم مسیج بزننین
با ارزوی ایرانی اباد
ژنرال رضا
Comments
avval
خوش اومدی ما هم آب حیات نخوردیم :دی
2-3 ماهه رفتی فکر کردی چندین قرن شده
اسکیلاتم خدا بیامرزه :دی
: O
شریعت مداری؟؟ کجای تــــــــــــــــــو
WB Man
خوش برگشتی مرد:چشمک
V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V
خــــــــوش اومدی
V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V V
به به آقا رضا
خوش اومدی
می گفتی گوسفندی چیزی می گشتیم:دی
خوش برگشتی
از 3 4 هفته پیش میدونستم برمیگردی
اون موقعی که آمریکا تا نورث وست اومده بود هم نبودی :دی
votado
خوش برگشتی
الان اگه یه اکانت جدید بسازی ظرف مدت 2 هفته به اسکیلای الانت میرسه
اسکیلات دپرپر شده باید همت کنی تا خودتو بالا بکشی.
کمک خواستی بچه ها هستن :دی :بهمن :اسفند
راست میگه
جات خالی دهن امریکا رو سرویس کردیم :دی
البته با کمک دوستان
سلام
خوش برگشتی
یاد
"add persian language"
هم بخیر
احوالات ادمای بی معرفت؟
خیلی خوش اومدی
به جمع پژمانیون بپیوندید http://up.iranblog.com/images/bt1jy0qvwz07wi1gn72q.jpg : D
خوش برگشتی !!
به به به مرده زنده شد!
خوش اومدی
welcome !
خیلی خوش اومدی
خوش اومدی
🙂
Welcome back
این رضا هم رفت طرف مقاله های داستانی
خوش اومدی
vote
خیلی ممنون از استقبال گرمتون :دی
خوش برگشتی : X
درود بر بزرگمرد عرصه اصلاحات :دی
واقعا جالب چن روز پیش داشتم صفحه فرندهامو میدیدم اسم ژنرال رضا رو دیدم اولین رییس جمهوری که تو ریپابلیک دیدم و به گمانم بهترین رییس جمهور
خوش اومدی
خوش برگشتی
از اصلاحات فقط نامش مانده
از شرافت اصلاح طلبی فقط ادعا
از حزب اصلاح طلبان فقط شکلش
و از نامداران اصلاحاتی، هیچ.
رفته بودی تو غار کهف خوابیده بودی که اینقدر طول کشید؟
زنده باد ژنرال
خوش برگشتی
به به ، خوش برگشتی
فکر کنم این چند هفته اخیر خبر به این خوبی در دنیای مجازی نشنیده بودم
خوش برگشتی رییس جمهور خسته
خوش برگشتی پنرال
Oh my God! : O
Welcome Back o/
AlirezaK
WB : X
چه مردهای هم زنده شده.
خوش برگشتی
نمیدونم بگم خوش برگشتی یا بیچاره شدی که برگشتی؟
وقتی رفتی بعدیا همه چیزایی که ساخته بودی خراب کردن
AHHHHHHHHHHHHHHHHHHH general reza
behtarin cp iran dar tarikh erep !
welcome back
AHHHHHHHHHHHHHHHHHHH general reza
behtarin cp iran dar tarikh erep !
welcome back
W.B. Reza
: D
اای ی ی ی ه ا
جنرال رضا امد
رضا جان میرفتی اون
NEC
را هم با خودت میاوردی اون کسی که منه به این راه خلاف کشوند خوش امدی ولی جایی بعضی ها هنوز خالیه
من دوران رياست جمهوريت فكر كنم نبودم
به هر حال خوش اومدي
اينور كه اين كامنت ها ميگن ايرانو خوب ساخته بودي اميدوارم كه دوباره بسازيش
دي:
خودتی ؟؟؟
باور نمی کنم که خودت باشی !! یعنی اونقدر زنده موندم که بازگشتت رو ببینم ؟؟
علی امامی، تو ادمین رو هم دفن می کنی، کلید رو ور می داری، در رو قفل می کنی بعد می ری
:چشمک
خوش اومدی آقا رضا