تجهیز3گروه سربازی سیروس+شرح تجهیز چاپ مجدد
Cyrus_Great
به نام خدایی که در همین نزدیکیست
گروه سربازی سیروس با افتخار تقدیم میکند:دی
تجهیز داشتیم نسبتا خوب بود
دو قسمتیش کردیم که همه بتونن بیان
دو نفر هم اومدن رفتن به همین دلیل تجهیزشون کردیم گفتیم کجا بجنگن
لیست اعضا:
موسس Cyrus_Great 7260
سرباز صفر gerdaloo 7461
1-shevaar
2-danger_sepehr 2000
3-ashikhan 3242
4-esean
5-the.illusionist 1171
6-jjmax
7-faroo city
8-big.m 2420
9-arman16
10-amir-khatari
11-amaadeus 6183
12-joseph balasmo 730
13-danial kh 1870
اینا اعضای ما بودن اما متاسفانه مجبورشدیم 5 تاشونو اخراج کنیم
به هر حال گروه نظامیست و باید نظم داشته باشه
این دوستان حد اقل دو بار تجهیز نیومدن پشت سر هم به همین دلیل اخراجشون میکنیم با کمال احترام که بقیه بتونن بیان توی گروه
این 5 نفر:
1.esEan که سیروس هیرو نیز داشت
2.jjmax
3.faroo city
4.arman16
5.amirkhatari
اینا حذف شدن بنار بر این 5 نفر رو وارد گروه میکنیم
این پایین اعلام آمادگی کنید فقط اولین شرط این که هر روز آن شید و روزنامه هارم باید بخونید
باید توی کامنتها دیده شید تا باورم بشه :دی
خوب همون طوری که معلومه یه خورده گروه به استراحت نیاز داره برای پر شدن خزانش
حدود 4 5 روز
:دی
بنابر این چند روزی تجهیز نداریم و نیازمند یاری سبز نیز هستیم
اینم مدال سیروس هیروئه هر کی بیشترین دمیج رو تو جنگ بزنه از اینا میگیره هیچ سودی هم نداره فقط برای قشنگیه!:دی
این هاسمیکم چسبیده بهش ولش نمیکنه:دی
با اختلاف 200 تا ازش باختم:دی
توی این جنگ هاسمیک با دمیج 7461 این مدال ارزشمندو برد:دی
اینم شرح تجهیز:
قرچ قرچ قرچ قرچ....
این صدای قدم زدن من با چکمه های لاستیکی بود که داشتم به سمت پایگاه میرفتم
از دور یه نفرو میدیدم که به پایگاه لم داده
رفتم جلو
وایستاد احترام گذاشت
هاسمیک بود
گفت جناب سیروس منتظرت بودیم چرا دیر اومدی؟
گفتم خودت زود اومدی ساعت هنوز 5 نشده
اومدیم بریم توی پایگاه دیدیم در قفله
یادمون افتاد مسئول پایگاه ممده
گفتیم خیلی خوب وایمیستیم ممد بیاد
یه یه ربعی گذشت یهو دیدیم ممد با موتور اومده
گفتیم کجا بودی ممد؟
گفت صربستان بودم
بعد عینک دودیشو برداشت اومد درو باز کرد برامون
رفتیم تو هاسمیک یه خورده زمینو جارو کرد من و ممدم نشستیم با هم حرف زدیم
بعد یهویی دیدیم یکی داره در میزنه
رفتیم درو باز کردیم دیدیم بیگ امه
بیگ ام هم اومد تو تا اومدیم درو ببندیم یهو دیدیم یکی پاشو گذاشته لای در
درو باز کردیم شایان بود
اونم اومد تو
نشستیم که بقیه هم بیان که یهویی بیسیم به صدا دراومد
بقیه ی بچه ها بودن گفتن جناب سیروس ما تو راهیم ولی حالا حالا ها نمیرسیم
خلاصه ما هم کارمونو شروع کردیم
من رفتم از توی جعبه لباس هارو آوردم
گفتم برید بپوشید تا من تجهیزاتو آماده کنم
دیگه شایان گفت مزاحمتون نمیشم اومده بودیم خودتونو ببینیم همش سر تجهیز بودید
خلاصه شایان رفت و ما 4 تا موندیم
هاسمیک و ممد لباسشونو عوض کردن و برگشتن ولی بیگ ام برنگشت
یه خورده صبر کردیم یهو دیدیم داره با زبونی نا مفهوم داد میزنه سیروسس ممد؟!
رفتیم پیشش دیدیم لباس تنگه بهش از کلش پایین تر نمیره
هر چی سعی کردیم که لباس بره تو تنش هیچ فایده ای نداشت
آخر لباسش رو در آوردیم گفتیم ولش کن اصلا نمیخواد لباس بپوشی
خلاصه رفتیم اسلحه هارو دادیم و نقشرو بهشون گفتیم
هاسمیک رفت یه سرو گوشی آب داد و گفت 5 دیقه ی دیگه بیاید
دیگه راه افتادیم
قرار شد هممون با فریاد
we will never fight alone
به جنگ بریم
وقتی رسیدیم بیگ ام گفت سیروس
گفتم بله؟
گفت کلاه جنگمو یادم رفت بیارم
فرستادیمش بره کلاهشو بیاره
رفت ولی راه اینقدری نبود که اون طول داد
ممد رفت دنبالش رسید به پایگاه یهو بیگ ام از دستشویی دراومد و دستشو با پیژامش خشک کرد گفت بریم تموم شد
بعد راه افتادن اومدن
فریاد رو سردادیم و رفتیم به جنگ
وقتی جنگمون تموم شد ممد سریع یه خدافظی کرد و سوار موتورش شد
هاسمیک و بیگ امم برگشتن پایگاه
ما هم خسته همون دور و برا نشستیم و از دور رفتن هاسمیک و بیگ ام رو دیدیدم
یهوی بیسیمم به صدا در اومد
سپهر سپهر سیروس
سپهر سپهر سیروس
ما 3 ساعت دیگه میرسیم
گفتم شما چند نفرید؟
گفت منم و دانیال و آمادئوس
گفتم خوب منتظرتونم
دوباره بیسیم به صدا دراومد
سیروس به گوشم
لیورپول هستم
بفرمایید
شعارتون رو خریداریم
گفتم نمیشه
گفت پس بذارید یه خورده ازش کپی بگیریم
گفتم علی رغم میلم موافقت میکنیم
بالاخره 3 ساعت گذشت و رسیدند
آمادئوس گفت من بدنم درد میکنه یه خورده دراز میکشم بعد میرم جنگ
ما هم سپهر و دانیال رو فرستادیم بجنگن
باز هم فریاد
we will never fight alone
فضای جنگ رو پر کرد
چند دیقه بعد اون ها هم برگشتن و گفتن جنگ موفقیت آمیز بود
من هم دیگه داشتم میرفتم
به آمادئوس گفتم تجهیزات رو برات کنار گذاشتم
یه خورده وایستی اشیخان و سهراب هم میرسن
با هم برید بجنگین
آمادئوس هم گفت چشم سیروس
گفتم داشتیدمیومدید در رو قفل کنید تجهیزاتم بذارید توی جعبه
گفت چشم سیروس
من هم که دیگه داشتم از خستگی میمردم بیسیم زدم ممد گفتم بیا موتورش بیاد دنبالم
یه ربع بعد رسید و مارم با خودش برد و تجهیز سه ما نیز تمام شد
اینم آواتور گروه
هی هر دفعه یادم میره چی میخواستم بگم
این مورد رو بگم فعلا تا یادم نرفته
قانون جدید گروه
هر کس دو بار پشت هم
یا 3 بار غیر پشت هم در تجهیز غیبت کنه از گروه حذف میشه با کمال تاسف
وت و ساب یادتون نره
این عکسها
اینم عکس بیگ امه که لباس نرفت تو تنش هر کاری کردیم
Comments
عکس های جنگیدنارو یادم رفت بذارم بعدا میذارم
اول
من میخوام وارد گروه بشم
روزانه بیش از 6-7 ساعت آنلاین هستم
فعال و وطن پرست
سیروس جان من حمید رو تایید می کنم اما استرنگسش یخده به گروه خونی گروه نمی خوره
مثل هاسمیک می چسبه به مدال
حالا از ما گفتن :دی
ای بابا
حاج سیروس این همه بهت گفتم از دستشویی رفتن ما چیزی نقل نکن فدات شم
تقصیر خودم که نبود فشار دقایق پایانی جنگ بود که به ما فشار آورد :دی
این دفعه هم خدا بود به خصوص تیکه بیژامه بنده که داشتم دستم رو باهاش خشک می کردم :دی
منو تو گروهتون راه میدین ؟
امروز اگر راه داده بودی با چهل و نه کا مدال سیروس خوشگله رو از چنگ هاسمیک در می آوردم
:دی
وایمیستیم ببینیم چند نفر میشن کیا شرایط دارن:دی
خانم المیرا شما؟:دی
چند ساعت در روز آنی؟
کی اومدی به بازی اصلا؟
ما دنبال آدم ها معروف تریم!
big.m@نظر لطفته
خودمم از اون جمله خیلی خوشم اومد:دی
منم می خوام عضو شم !!!:دی !!!هرروزم هستم !
سیروس میتونی رو منم حساب کنی
@big.m
ممنون ار تاییدت
@cyrus
خیلی باحال بود
ادامه بده
دوست داشتی منم هستم کارم کلا با نت همیشه انلاینم
داستان جالبی بود در ضمن موفق باشی
منم میخوام بیام
بزار بیام
منم میخوام بیام
v
سیروس جان فکر کنم به عضو مورد نظر رسیدیم و فقط مونده ارنج شما واسه اینکه اون 11 نفری رو که قراره بفرستی تو زمین کیا هستند :دی
منم میخوام بیام
V
منم بازی :دی
V
منم بازی :دی
o/
V
منم بازی :د
عکسها اضافه شد:دی
V
CYRUS man alan articl o didam ... 2 haftas poshte dare hezbetoon ja endakhtam ke ja khali she biam too
mano nayari too namardiiiiiiiiiiiiiiiiiii : (((((((((((((
man 24 saat onlinam ... har moghe begi hastam : X
age ful tajhize har roz manam biam ?
هیچی دیگه شد ارتش ملی
بابا بنده خدا از جیب خودش تجهیز میکنه نه خزانه
:دی
این ددث بلاکس راست میگه:دی
چجوری خونده میشه اسمت؟:دی
یه مدت با اسمه سهراب مشکل داشتیم بعد یه بار کامل خوندم اسمشو مشکلم رفع شد:دی
sepehr mp@
نه دیگه تجهیزمون کامل نیست هر روزم نیست
اگر 15 نفر باشن هفته ای یه بار 4 تا فایت با اسلحه و فود گردن ماست
اگر 10 نفر 4 5 روز یه بار
سیروس جان نمیشه همه رو بندازی بیرون ، من و خودت باشیم و هر روز تجهیز :دی
چرا اینم میشه:دی
میشه شمارو بندازم بیرون خودم تنهایی:دی
چه حالی میده:پی
من می تونم عضو شم؟
بدون تجهیزم میجنگم اگه بتونم
هر کسی اسم بنویسه بهش نمره میدیم بعد توی روزنامه ی بعدی مینویسیم:دی
GL
v
mano ozv mikoni 😃?
فعلا معلوم نیست
می خوام عضو شم
سیروس جان
من میگم اگه بالای 20نفر میشن همه رو قبول کن
فود شون رو من میدم تو هم اسلحه بده
چطوره؟
CYRUS : shoma harjoor doos dari bekhoon esmamo : P
be man 20 bedia : D
عزیز نمره من چند میشه :دی
فکر کنم از شرایط اولیه عضویت تو گروه عدم عضویت تو گروه های دیگه بود
این بیگ ام که نقض این قانونه
amaadeus@
البته اولویت با اون کسانی بود که تویهیچ گروهی نیستن
ولی خوب حرف شما هم درسته
اما بیگ ام یکی از دو نفریه که توی 3 تا تجهیز بوده و فعاله
نمیتونیم کنار بذاریمش
hamid master@
دست شما درد نکنه
دارم تدابیری می اندیشم که بهتر شه گروه فعلا
جالب بود سیروس جان
ممنون
manam mikham biyam 😃
ozve hich goroohi ham nistam!!!
har rooz ham on misham 😉
من رزرو کرده بودم واسه گروه ها!!!:دی
اعلام آمادگي ميكنم
اگه شرايطش باشه خوشحال ميشم همكاري داشته باشيم
من بدبخت گیر انتخابات مجلس بودم ولی بالاخره رفتم مجلس