در شمارش معکوسِ دردناکترین و تاثیرگذارترین مرگهای سریال بازی تاج و تخت حرفهایمان در رابطه با شمارهی سیزدهم یعنی تالیسا به پایان رسیده بود که قسمت اول مقاله تمام شد. با روزنامه ی " واقعیت مردمو خشمگین میکنه" و قسمت دوم این مقاله همراه باشید
ghjimDk
در نسخه قبل همه مقاله جا نشد عذر خواهی میکنم از خواننده های عزیز .
اینم لینک مقاله
قسمت دوم
۱- اوبرین مارتل
یکی از خوبیهای سریال بازی تاج و تخت در برابر بسیاری از آثار دیگر سینمایی این است که شخصیتهایش در عین عالی بودن، مثل هم نیستند. بازی تاج و تخت، پر شده از شخصیتهایی که هر کدام از آنها برای مجذوب کردن مخاطبان به یک داستان، کافی به نظر میرسند اما به نظرم هنر نویسنده در این است که همهی این شخصیتها حالات و درونریزیهایی کاملا یگانه دارند. موضوع فقط سر ذات و صفات شخصیتی آنها نیست بلکه حتی نحوهی معرفی و جذب شدن یک مخاطب نسبت به هر شخصیت با دیگری متفاوت است. اوبرین مارتل برخلاف تمام شخصیتهای حاضر در دنیای بازی تاج و تخت، بدون هیچ تفکر قبلی به ما معرفی شد و مدت حضورش در برابر چشمان ما، به شدت کوتاه و زودگذر بود. اوبرین، نه با یک کار خوب و نه با یک قوس خاص و تاثیرگذار شخصیتی، ما را در همین مدت کوتاه دیوانهی لبخندهای دیوانهوارش کرد. او یک انسان به ظاهر عیاش، اما از درون به فکر خانواده و انتقام بود که قدرتی بیپایان در مبارزه داشت. خیلی زودتر از آنچه که باید ما را مجذوب خود کرد و در جایی حاضر شد که همهی ما فریاد میزدیم:” این باید برای تیریون مبارزه کنه”
ماجرا آنقدر ساده و راحت ادامه پیدا کرد که ثانیههایی که در حرکت بود ما را بیش از پیش مجذوب اوبرین میکرد. شاید حسمان نسبت به او و آن علاقهای که به این شخصیت حقیقتا جذاب و بزرگ پیدا کردیم، تا قبل از آغاز مبارزهاش با کوه هم به شدت زیاد بود اما باور کنید خواه یا ناخواه با هر ضربه بیش از پیش دیوانهی او شدیم. در زمانی که فریادهای او بر سر کوه را میشنیدیم، نگاه مضطرب تیریون دست مارتین را برایمان رو کرد. اوبرینِ خارقالعاده با ضربهی دستهای کوه بر زمین افتاد و چیزی نگذشت که سرش از وسط پاره شد. فریادهای اوبرین باعث شد تا تنفری همیشگی از دیوانهبازیهای مارتین در ما به وجود آید. اوبرین بدون شک به دردناکترین شکل ممکن و در زمانی مرد که دیگر همه او را دوست داشتیم. راستش را بخواهید، هنوز هم صدای فریادهای افعی سرخ به گوشم میرسد…
پوستر رسمی فصل ۳ سریال بازی تاج و تخت
مرسی از همه عزیزان برای همراهی انتقای پیشنهای برای مقاله های بعدی میتونید
command
کنید
مقاله بعدی :
۱۵ اپیزود برتر سریال The Walking Dead
امشب قرار میدم .
تاریخ :94/06/27
ساعت :19:27
تهیه و تنظیم :Ghjim
Comments
اول
باو انقدر تیتر طولانی نزن
:/
ًروایت داریم فردوسی داشته تو خیابون قدم میزده، بعد دختره اومده بهش میگه:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فلدوسی ، شاعلم ، عجیجم ، اینجا چیتال میتونی؟! 😁)
.
.
.
.
.
.
.
فردوسی با افسوس چنین فرمود:
بسی رنج بردم در این سال سی،دختران دهه هفتادی ریدن تو این فارسی!!!!!