یه روز خوب

Day 2,640, 22:18 Published in Iran Serbia by Mishbili





قصه از اونجا شروع شد که بهنام شات داد دارم میام مشهد

منم خوشحال و شاد و شنگول 😃

اول هماهنگی با بهنام بعد با در خراب 😛


من و دری که ویران است 😛




😃




ازونجایی که بهنام هم دوست داشت بچه های مشهد رو ببینه من بسیار اسرار ورزیدم 😃

لامذهب اندازه دختر 14 ساله ناز داره عوضی 😕



ولی دهنت سرویس 😃

یکی طلبت 😛

~~~~~~~~


بهنام سر وقت اومد سر قرار و رفتیم باغچه ی یکی از دوستان





شعاری دادیم تکبیری گفتیم

مشتی در دوهان دژمن کوبیدیم

فحشی به در خراب دادیم

لعنتی به ترکیه فرستادیم 😃

ورقی و ... 😛
(سلامتی همتون)





صد در صد از گوریل و جغد و آرش ایرانی و حزب و ارتش و ادمین وعمش و ... هم صحبت هایی شد
😃 😃 😃




عکسا همینه که هست 😃

زیاد هنری نیست کم هم هست چون اصلا انقد وقت کم بود که بیشتر از حضور خود بهنام استفاده کردیم
امیدوارم میزبان خوبی بوده باشم و بهش خوش گذشته باشه 😃



با تشکر از بهنام عزیز و محمد اینفورمر زحمت کش








..../\„,„/\..
...( =';'= ).
.../*♥♥*\..
.(.|.|..|.|.).



یه روز خوب

www.erepublik.com/en/article/2496478/1/20