یه حرف تازه از عاشورا
arash irani3
من به شخصه اهل مسجد و حسینیه و تکیه و سینه زنی و زنجیر زنی نیستم
بیشتر اهل روشنفکر بازی عاشورا هستم و دیدگاه کلی رو میبینم
به خاطر همین عاشورا از نظر من در کل حرکت قشنگیه کاری هم به مسایل دینی اش ندارم
یه نوشته ای از آقایه امیر علی بنی اسدی (نوه مهندس بازرگان ) تویه فیس بوک شخصی
ایشون بود خیلی به دلم نشست
امیدوارم کسی رو به فکر وادار کنه
مهم برافروختن یه شمعه شمعی دردل ظلمت از برافروختن شمعهاست که دنیا نورانی
میشه
احساسات و اعتقادات را که کنار بگذاریم در حادثه کربلا با سه نمونه روبرو میشویم.اول
حسین را داریم که حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود، تا آخر میایستد، خودش و فرزندانش
کشته میشوند. هزینه انتخابش را میدهد و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد. از آب
میگذرد، از آبرو نه. دوم یزید را داریم که همه را تسلیم میخواهد، مخالف را تحمل
نمیکند. سرِ حرفش میایستد، نوه پیغمبر را سر میٔبرد، بی آبرویی را به جان میخرد و به
چیزی که میخواهد میرسد. و بعد عمرِ سعد را داریم، که به روایتِ تاریخ تا روزِ هشتمِ
محرّم در تردید است. که هم خدا را میخواهد هم خرما، هم دنیا را میخواهد هم اخرت، هم
میخواهد حسین را راضی کند هم یزید را، هم امارتِ ری را میخواهد، هم احترامِ مردم
را. نه حاضر است از قدرت بگذرد، نه از خوشنامی. هم آب میخواهد هم آبرو. دستِ آخر اما
عمرِ سعد تنها کسی است است که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد، نه سهمی از
قدرت میبرد نه از خوشنامی.
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید
شدن را، اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست که اگر زورش برسد به خاکِ سیاه
مینشاندمان . عمرِ سعدی که میخواهد به همه آرزوها برسد بی آنکه از چیزی گذشت کند. من
بیش از همه از عمرِ سعد شدن میترسم.
Comments
vote
خوندی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اره ارش جان اول خوندم بعد وت زدم
🙁
ای بابا :/
احمدی نژاد درون که داشتیم
خر درونم که داشتیم
عمر سعد درون هم بهش اضافه شد 😐
یره شله رو زدی بر بدن یه کوکا مشدی هم روش اومدی داری از عمر سعد بد میگی ؟؟؟؟؟؟؟//
شله و کوکا که اصن یه وعضی
مردم از بس خوردم 😃
من نفهمیدم چرا قبلش بعضیها نون و پنیر و سبزی هم میخورند خودش اصلا یه قیامتیه من که
خر خوراکم یه بشقاب بیشتر نتونستم بخورم تازه بدون نون تکون تکون هم دادم خودمو جا باز کنه
ولی خداییش شله بودا
شله اگه شله باشه به سختی بیشتر از 2 بشقاب میشه خورد
ولی اکثرا آب زیپو جای شله تحویل ملت میدن
v
V
ye ketab hast be esme 2 gharn sokot ,neveshteh zarein kob.ta sal 60 chap shodeh badesh dige mojavez nagerefteh ,vale noskheh internetish hast,aghe vaght konib bekhonidesh kheli jalebe va revayat vagheat
😃
یه 15 یا 16 سال پیش خوندمش دیگه متاسفانه وقت نکردم برم سراغش چشم دوباره مطالعه میکنم
آرش من معتقدم نمیشه راجع به اتفاقی که 1400 سال پیش افتاده انقدر با اطمینان حرف زد وو دسته بندی کرد. حتی اگه همین الان این اتفاق میفتاد تو نمیتونستی بفهمی واقعا حق با کیه. تاریخ رو هم به نظر من سلیقه ای نوشتن و تفاسیر مختلفی میشه ازش کرد. در کل با توحش و تحجر مخالفم حتی اگه بر عکس حادثه کربلا اتفاق میفتاد و سر یزید و یارانش بریده میشد از نظر من وحشی کری بود همونطور که میگن اسلام در بدو ورودش به ایران سر از تن خیلی از ایرانی ها جدا کرد.
از نظر من هر نوع توحش محکومه هر نوعش
در مورد عاشورا دو نوع تاریخ داریم یکی روضه خونی که ولش کن
یکی هم اون زمان مخصوصا در جنگها کاتبانی وجود داشتند که جنگ ها رو مینوشتند و بعد برایه امیران و
سرداران میفرستادند در واقع یک نوع اموزش هم بود از این نوشته ها یک جمع بندیهایی صورت گرفته به
نام مقتل معروفترین مقتل هم لهوف ابن طاووسه خیلی زیباست
راجع به رفتار وحشیانه هم اون زمان بریدن سر و رویه نیزه کردن و گرداندنش شهر به شهر برایه
ترسوندن و منکوب کردن مخالفین امری ضروری و کار آمد و رویه بورسی بود به قول معروف اون
زمونها مد بود ولی به نظر خیلی ها از جمله تاریخ دانان سنی رفتار ابن زیاد با اسرایه کربلا رفتار غالب با
مغلوب نبود بلکه خیلی متمدنانه و روشنفکرانه بود و رابطه پسر عمو یی
اگر میخواست حتی احکام اسلام رو هم اجرا کنه باید زنها رو بین لشگریان خودش تقسیم میکرد
یا مثل محمد که با صفیه ( امهات المومنین ) این کار رو کرد که بعد از کشتن شوهراش و پسراش
و قتل عام قبیله هوازن هنوز افتاب غزوب نکرده بود باهاش همبستر شد
این ادمین پیج کانون آتئیست ها و ...خیلی دیوثه.برخلاف همه ی حرفای روشنفرانه که میزنه یه دیکتاتور وحشیه.من تو پیجش اومدم درباره ی آتئیست بودن هیتلر صحبت کردم اول خودش و برادران چماق دار-همون گروه فشار- رختن سرم بعد که دید دارم به نتایج جالبی میرسم بدون اخطار و اطلاع قبلی منو بن کرد عن آقا
راستی چند روز پیش مقتل لهوف رو میخوندم نوشته بود لشکر امام حسین 100 تا پیاده داشت 45 تا سواره!این داستان 72 نفر از کجا اومده پس؟
عدد 72 عدد مقدسیه در ادیان و عرفان مثل 72 نفر حزب جمهوری یا 72 نفر جنبش سبز میسازند دیگه این رو از اون زاویه نگاه کن
این حرف رو هم ازپیج مهندس بازرگان برداشتم عکس مال کانون اتئیستهاست
متاسفانه تو ایران جدیدا بی دینی هم مثل سایر ادیان هواخواه و سینه زن پیدا کرده و یه جور پز به حساب میاد اونها هم گروه فشار خودشون رو دارند در حالی که اصلا یک اتئیست نباید سعی کنه حرفاش رو به زور به کرسی بنشونه اصلا یک اتئیست نیازی به قبولوندن خودش یا مرامش به دیگران نباید داشته باشه بی دینی بعد از دینداری میاد نه قبل اون ولی اینا تا یه چیزی شنیدند جدیدا همه ادعایه بی دینی میکنند
به قول یه دوستی ملت ما کلا سلطه پذیرن،دوست دارن یه نفر دیکتاتور بیفته جلو بقیه براش سینه بزنن.میخواد یارو مسلمون افراطی باشه،یا آتئیست یا اصلاح طلب یا شاهین نجفی!
اون 72 نفر دقیق یادم نیست چی بود ولی فکر میکنم یاران نزدیک و خانوادش رو گفته بود 72 هست
وگرنه سپاه از 72 نفر بیشتر بودن
ولی خب تعداد سپاه اونور کجا تعداد اینور کجا
من خیلی دلم میخواد در مورد این قضیه با شما حرف بزنم
من ضد تعصب هستم
هیتلر حتی اگر هم دین نداشته که بعید میدونم اینطور باشه باز هم آدم متعصبی بوده
چون اعتقاداتش غیر علمی یا شبه علمی بودن و به دیگران آسیب میرسوندن و کاملاً اگاه بوده به این قضیه
مثال دیگه استالین هست که اون واقعاً بی دین بوده ولی باز هم یک آدم متعصب بوده و بخاطر دفاع از عقاید کمونیستیش مردم و مخالفان رو می کشته
@آبتین
این نکته که گفتم هیتلر آتئیست بوده به معنی دفاع از هیتلر نیست،فقط خواستم با استفاده ی ابزاری از هیتلر مخالفت کنم تو اون پیج.چون میان یه افرادی رو که کل دنیا ازشون متنفرن رو میچسبونن به خداپرستی و مذهب بعد میگن مذهب یا خدا کلا چیز بدیه.
به نظر من تعصب رو بعضی ها فقط در دین میبینن ولی تعصب خیلی وسعت بیش تری داره
دقیقاً افرادی هم هستن که دین ندارن و در ضمن ضد دین و متعصب هم هستن
یه نکته ی جالب
تو مختار نامه نشون میده ارتش مختار که از کوفه جمع میشه
نهایتا به سه هزار نفر میرسه
که بیشترشم ایرانین
این سه هزار نفر میرن لشکر های چهل هزار نفری رو شکست میدن
خوب با این وجود
اگه تو کربلا پنج هزار نفر هم بوده باشن
تقریبا صد نفر میتونن ضربه های سنگینی بهشون بزنن
چه بسا که تو تاریخ ثبت شده کمتر از این مقدار هم ارتشای بزرگترو شکست دادن 😐
لشکر عمر سعد اونجور که تو مقتل لهوف ذکر شده بیست هزار نفر بودن.
از لشکریان امام حسین هم یه مقدار کم میشه قبل جنگ و یه مقدارم از لشکر عمر سعد به امام حسین می پیوندن ولی بازم تعدادشون خیلی خیلی کمتر بوده
بیست هزار نبوده
چون لشکرشون از کوفه بودن
اگه فقط از کوفه بوده باشن بیست هزار نمیشن
کوفه سه هزار مرد جنگی داشته نهایتا
مگه اینکه از شام و بصره و جاهای دیگه هم بوده باشن
نمیدونم کوفه چقدر مرد جنگی داشته ولی تو کتاب اومده لشکر عمر سعد اول 5 هزار نفر بوده ،ابن مرجانه کم کم براش سپاهی میفرسته تا آخر سر حدود 20 هزار نفر میشن.البته جاهای دیگه من خوندم 30 هزار نفر که همونجوری که گفتی به احتمال زیاد از شهرای دیگه کمکی اومده بودن
راستی فکر کنم از خود شام هم سرباز فرستاده باشن
حر بن یزید ریاحی و اینا
بسیار آموزنده و تامل برانگیز بود
امیدوارم این نوشته درکی از زمان حال به ما بده
متشکرم
Basi ziba 🙂
ba tashakor o/
فکرم را برانگیختن نمود
V
اخرش نتیجه گیریش خیلی غیر منظقی بود
شاید در شرایط خاصی کسی در این موقعیت قرار بگیره و البته جز این سه راه شاید راه های دیگه ای هم باشه
در کل حادثه کربلا حادثه خاصیه و نمیشه به عام مردم ربطش داد
عالی بود
ممنون
is it a game or somewhere for specific ideas???
کلاً حوصله و علم و مهمتر از همه "جرأت" صحبت در چنین مواردی رو تویه وضعیت های این شکلی(مثل بازی،فیس بوک یا هر جایه مزخرفه دیگه ای غیر از یه بحث رو در رویه مبتنی بر مدرک، نه تخیل و اوهام و روی هوا حرف زدن) رو ندارم
پس این اولین دلیل واسه سکوت
دومی، امام حسین ، راست یا دروغ ، خوب یا بد، درست یا غلط واسه یه عده ای(که تعدادشون هم کم نیست) یه اسطوره است
همونطور که یه بار گفتم من "جرأت" حرف زدن راحت (و چه بسی بدون علم کافی) در مورد اسطوره ها رو توی محیط های مجازی و غیر قابل استناد دقیق ندارم
اسطوره هرکسی واسه خودش مقدسه! بهتره راحت در مورد مقدسات افراد اظهار نظر نکنم
این دومین دلیل سکوت
سومی، اتفاقات بین انسانی،اصولاً اتفاقات پیچیده ای هستند،یعنی نمی شه از دور نشست و در موردشون به همین راحتی اظهار نظر کرد
این که توی دل عمر بن سعد چی می گذشته، یا اصلاً به چه دلیل اتفاق کربلا(می گم اتفاق چون یه اتفاقه! نه یه حادثه و آقای بنی اسدی که با اون همه ادعا فرق بین اتفاق و حادثه رو درک نمی کنه، همون بهتر چراغ روشن نکنه) به این شکل افتاده و به شکل های دیگه ای رخ نداده و هزار تا چیز دیگه رو نمی شه به طور دقیق فهمید، پس بهتره یا جو من می دانم بر ندارم، یا اگر این جو رو دارم و معتقدم اصولی حرف می زنم،در مورد روابطی که نمی دونم و نمی شناسم با قاطعیت زیاد حرف نزنم
این سومین دلیل سکوت
کلاً دلایل زیادی هست که "توی اینجا" در مورد "این مسائل"، آدم سکوت کنه
پس من نمی خوام در مورد اینا صحبت کنم
فقط می خوام 3 تا نکته رو بگم 😃
1- شمعی که به این راحتی برافروخته بشه، به همین راحتی هم خاموش می شه
2- یا صحبت فلسفی نکنیم، یا حداقل اولین و پایه ای ترین قواعد فلسفه عمومی رو رعایت کنیم
3- احساسات و اعتقادات، از واقعه ایی مثل کربلا،جدا ناپذیره و اساساً بخشی از پیچیدگی شدیده واقعه کربلا بر می گرده به همین احساسات و اعتقادات، همین اعتقاداته که باعث می شه شخصی رو الان با آبرو و شخصی رو بی آبرو قلمداد کنیم یا... که در مجموع باعث می شه اعتقادات ( والبته احساسات) اصلی ترین و رکنی ترین مسئله توی این واقعه و همینطور واقیع شبیه به اون باشه
در نتیجه، اگر به این خط رسیدی آرش جان:
احساسات و اعتقادات" را که "کنار بگذاریم" در "حادثه" کربلا با "سه نمونه" روبرو میشویم".
ادامه داره😃
در نتیجه، اگر به این خط رسیدی آرش جان:
احساسات و اعتقادات" را که "کنار بگذاریم" در "حادثه" کربلا با "سه نمونه" روبرو میشویم".
پیشنهاد می کنم اون متن رو ادامه ندی مگر این که مثل من بیکار باشی 😁
حالا نوه که هیچ! اگر پسر افلاطون هم می خواد نوشته باشدش 😃
والله من فقط سکوت تو رو فهمیدم ولی نفهمیدم میخوای چه نتیجه گیری بکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فکر میکنم زیاد خود سانسوری کردی من نمیفهمم یکم شفاف سازی کن بی زحمت به فکر من پیر مرد باش خواستی بریم خصوصی با هم صحبت کنیم اگه حوصله داری
حرفام خیلی پیچیده نبود 😃
خود سانسوری هم نکردم اصلاً
اول گفتم دلایل مختلفی وجود داره که من خودم رو در حد و اندازه هایی نبینم که "اینجا" بخوام در مورد دین و امام حسین و یزید و کلاً اسطوره ها(چه خوب چه بد) صحبت کنم
این از این
تیکه دومش هم می گفت به سه دلیل از جمله اول بیانات گرانبهای ( :دی) آقای اسدی می شه حدس زد که این متن بیشتر به یک متن "زیبا" شبیهه(که به درده مدعیان شیفتگی فلسفه می خوره تا کسایی که دنبال فلسفه اند) تا یک متن فلسفی و عقلانی
حله؟
مثه آلبوس و جغد و پدرام و خودت که برای من محترمین 😛
o7
لطف داری شما
تفسیر جالبی بود
1) خونده بودمش 😛
2) راست میگن قبلا طلبه بودی ؟
به چهار سال نا پیوسته خوندم ولش کردم به اعتقاداتم نمیخورد فلفسه و عرفان بیشتر بهم میچسبید چیزی که فقه باهاش نمیسازه
خوب بعدش چی خوندی ؟؟
ینی الآن چه مدرکی داری ؟
همون موقع هم دانشجو بودم داشتم لیسانس برق میگرفتم الان کار الکترونیک میکنم
o7
v
خوشمان امد ...
وت