مصاحبه با بلاش معروف به امام * ویرانگر

Day 670, 18:59 Published in Iran Russia by MagicManir

سلام
اول از همه به یه مورد ضروری اشاره کنم
دوستان همت کنن تا جایی که امکان داره بلیط تهیه کنن بفرستن برای اسرا، والله خجالت داره (تا به موقعش یه حال با بچه های اقتصاد به این بلیط فروش ها بدیم). تاجایی که تونستم کمک کردم برگردن، به خاطر این آرتیکل که تویه کانادا شده جزء تاپ رنک هم زیاد بهم مراجعه میکنن (البته دوستان گلم کمک کردن که بشه تاپ رنک)
و هم کانادایی ها از خجالتم در اومدن 🙁(
نحوه بازگشت به کشور (تصویری) + تهیه بلیط
وت و ساب هم میگن چیز خوبیه اگه بدید به این آرتیکل


این مصاحبه هم از آرین همون حادثه خودمون خبرنگار جنجالیه، طولانی ولی جذابه
- خب شروع میکنیم، یکی از فعال ترین و معروف ترین بازیکنان بازی بودی قبل از بن شدنت یک مقدار از کار هایی که کردی بگو
- من از اول که اومدم. رفتم حزب ناسيوناليست که حسن 1 رييس حزبش بود. اون موقع تو ايران کلا فکر کنم چهار تا حزب بود يا سه تا بعد من رفتم تو حزب. شروع کردم مقاله نوشتن کم کم رشد کردم اون موقع براي رفتن به کنگره هر حزب بايد رده ميداد به اعضاش ، بعد رده بالاهاي حزب مي رفتن کنگره يعني شما تو انتخابات به حزب راي ميدادي نه شخص بنابه راي که حزب اورده. همون تعداد از نفرات اول حزب ميرفتن تو کنگره که نفرات اول هم از لحاظ لول اول نبودند. رييس حزب تعيين مي کرد بعد من رفتم کنگره بعد از يک هفته که به بازي اومده بودم بعد هم کانديداي شهرداري شيراز شدم در بتا شهرداري انتخابات داشت و خيلي هم راي اوردم و شهردار شدم. اولين بيمارستان کيفيت چهار ايران رو براي شيراز خريدم يک مقدار پولش رو خودم دادم. اون موقع بالاترين کيفيت چهار بود بعد يک اتحاديه ي شهرداري هاي جهان زديم. که با چند شهر بزرگ توافق نامه ي همکاري امضا کرديم بعد از اون حسن، رياست حزب رو به من داد و من اسم حزب رو به حزب ناسيوناليست سوسيال ايران تغيير دادم و طي سه هفته با کمک بچه ها حزب رو بردم در رده ي اول يک مدت. که بعدا دوم بوديم براي مدت زيادي. سه چهار دوره رييس حزب بودم و به کنگره رفتم. چندين بار هم کانديداي رياست جمهوري بودم. فکر کنم سه بار در ايران. دفعه ي اول آتيلا و لاين کينگ رقيبانم بودند. که آتيلا برد و براي اولين بار رييس جمهور شد بعد دوراني که شهردار بودم. شرکت شيراز ايرلاين رو براي شهرداي تاسيس کرديم. با کمک پژمان و حسن، اين شرکت يکي از بزرگترين شرکت هاي دنيا شد و ما 50 کارگر داشتيم اون موقع داشتن کارگر زياد خيلي خوب بود. بعد قبل از اومدن ورژن يک با عده اي از بچه ها رفتيم پاکستان قبلش هم من مسئول فرستادن نيرو به آفريقاي جنوبي بودم. که ما برديم اونجا رو. ولي رييس جمهور تحت تاثير قرار گرفت. بي خيال شد و خزانه رو خالي نکرد. بعد وقتي رفتيم پاکستان با کمک بچه ها، مثل مجتبي، کارتال، آقا رحمان و تي رکس حساب هاي پاکستان رو خالي کرديم. هشت هزار گلدشون نابود شد. و به من 24 هزار روپيه رسيد

که خيلي واحد پول قوي بود وقتي اون رو فروختم. با پولش هشت شرکت زدم در پاکستان که کار بدن به بچه ها هر روز بازار پاکستان رو هک مي کردند و جنس مجاني بچه ها مي تونستند بخرند پاکستان هيمنجوري نابود شد و بعد از يک مدت بازي رو ترک کردند. بعد ايران چين رو آزاد کرد و من شدم رييس جمهور چين. يک دوره هم رييس مجلس چين و بعد با مافيا رفتيم ژاپن. ژاپن رو هم غارت کرديم ولي رياست جمهور رو نتونستيم بگيريم پس از اون رفتيم نروژ، نروژ اون موقع روسيه رو گرفته بود و داشت مناطقش رو ميداد به روماني و روماني داشت به ايران مي رسيد من با کمک سروش و مافيا رفتيم نروژ و حدودا 700 راي داشتيم چهار حزب از پنج حزب رو گرفتيم روس ها اون موقع در بازي کم بودند.
اونها هم ولي کمک کردند بعد من طي دو روز بعدش به خاطر داشتن اموال غير قانوني (به اسم اينکه من خونه ام رو با هک کردن خريدم) در صورتيکه دقيقا يادم هست پول داده بودم يک شرکت الماني برام بسازه بعد من رو بن کردند و نوشتن نامه و طومار هم جواب نداد چند بار با اکانت هاي مختلف اومدم ولي زياد نموندم. اين قضيه مال 10 ماه پيش. يک ماه پيش دوباره برگشتم و بقيه اش رو خودتون ديديد فکر کنم

- چه اتفاقی واسه گروه مافیاییت افتاد؟
- بعد از بن شدن. من گروه رو سپردم به بچه ها. اول فرشاد توتي گروه رو اداره مي کرد که بعدا اون هم رفت و به اشکان جيوه رسيد بعدش هم چندين عمليات نه چندان موفق در تايلند و لاتويا و اينا بود و بعد از همه پاشيد. گرچه هنوز اگر اتفاقي بيفته بچه ها با هم هستند ولي مثل اول ديگه نيست

- ایول نمی خوای دوباره جمعشون کنی؟
- چون سيتيزن شيپ اومده ما ديگه دليل زيادي نمي بينيم به اون مفهوم مافيا داشته باشيم ولي همچنان با هم هستيم

- برنامه ای نداری که جاییو نابود کنی؟
- چرا
تا فعلا کانادا چون من با نيت خوب رفتم جلو براي مذاکرات. گرچه رييس جمهورشون خيلي خوب برخورد کرد و راه داشت ميمومد کنگره شون گفت ما هيج وقت پول به ايران نميديم پس حالا بايد نابود بشند

- یعنی میخوای دوباره گروهتو دور هم جمع کنی و بریو کانادا رو بگیری؟
- نه. با جنگ ميگيريم

- فکر میکنی به همین راحتی اونا اجازه بدن که کشورشونو بگیری؟ مخصوصا امریکا که داره شدیدا حمایت میکنه
- با برنامه ريزي امکان داره. نميشه زمين هاشون رو براي هميشه نگه داشت ولي ميشه پوزشون رو به خاک ماليد که پول بدند و مطيع باشند

- برنامه ای هم داری برای این کار؟
- بله. قبلا زياد تو روزنامه ام گفتم به نظرم زياد دولت هاي ما ايده آل فکر نمي کنند نمي خوان مسئوليتش رو بپذيرند که همچين حرکتي شروع بشه

- خب تو ایران خیلی ها تورو خائن میدونند یا جاسوس اتلانتیس
- چه کسي؟ دشمنان من؟ کسايي که اومدن دست دوستي دراز کردند که باهاشون همکاري کنم. چون من زير بار نرفتم اين کار رو اومدن کردند؟

- فکر میکنم کسانی هستن که به دیگران حسودی میکنن
- امثال اراده؟ چون خودشون نمی تونن کاری انجام بدم و برای خودشون شهرت و مقام درست کنن با تخریب دیگران میخوان خودشونو بکشن بالا این اتفاق واسه منم زیاد افتاده شاید امثال اراده و خیلی های دیگه،کساني بودند که نمي دونستند من حقيقتا دارم چيکار مي کنم من مدت زماني بود که مسئول پيوستن ايران به آتلانتيس بودم اين موضوع براي يک سال پيش هست که پيس ضعيف بود دور دوم زماني بود که آتلانتيس تا بيخ گوش ما اومده بود و نظر بعضي ها اين بود که ما بايد يا بي طرف عمل کنيم يا به نفع آتلانتيس من مذاکره گر بودم و براي منافع ايران کار مي کردم کساني که هر روز ميرن کشورهاي ديگه، تابعيت ميگيرند نمي تونند از خيانت من حرف بزنند

- این حرفها همیشه پشت سر افراد موفق هست همیشه آدمی که موفق میشه دشمن زیاد داره حالا چی شد که ما با اتلانتیس متحد نشدیم و رفتیم سراغ پیس؟
- اون دوران اعتقاد مردم بر اين بود که حتي اگر ايران رو از دست بديم نبايد به عنوان خائن شناخته بشيم دولت فکر ديگه اي داشت. اول رفتيم جلو. نظر مردم رو که ديدند، تغيير نظر دادند من فقط از اين نظر شاکي شدم که شب پيشش رييس جمهور در کنفرانس من با رييس جمهور روماني بود و گفت باشه ولي فرداش برعکس اون حرف حمله کرد يک جوري اعتبار سياسي من زير سوال رفت. اگر قرار بود حمله بشه. نبايد ما ديگه صحبت صلح ميکرديم با روماني

- رییس جمهور کی بود؟
- رييس جمهور موقت حسام ، لرد آف الموت

- چرا موقت؟
- دقيقا يادم نيست. ولي رييس جمهور استيضاح شد و فکر کنم چند روز حسام رييس جمهور بود رييس جمهوري که استيضاح شد فکر کنم ميلاد دانته بود

- بریم سراغ انتخابات رستاخیز و حواشیه اون، بعضی اعضای رستاخیز میگفتن حزب مال اونها هست و 7 ماه زحمت کشیدن و نمی خوان حزبو بدن دست تو خیلی هم بهت تهمت و .... زدن
- حزب مال کسي نيست. چيزي به نام انتخابات در حزب وجود داره. انتخابات تعيين مي کنه که حزب براي چه کسي هست.

- تو برای ریاست حزب کاندید شدی بجز تو چند نفر دیگه هم بودن
- هشت نفر

- که به نفع اراده کنار کشیدن
- نه. کسي به نفع اراده کنار نکشيد هر چند که گفته میشه اهرم فشار باعث کناره گیری اونها بوده ايشون يک برنامه ي مولتي سازي دارند. که به پول واقعي ميفروشند به ملت وقتي ديدند کسي بهشون راي نميده يا رفتن مولتي اوردند يا با وعده ي دادن پول و برنامه رفتن راي خريدن که هر دو کار اصلا درست نيست من تا شب، سي و خورده اي راي داشتم راي هاي اراده زير ده بود
تا 5-6 ساعت اول که حتي يک راي هم نداشت


- شاید بخاطر همین باشه که رستاخیز به بعضی موارد معروفه
- صد در صد اگر شما بوديد اون موقع احسان پروکس اصلا تازه به بازي اومده بود به خاطر اخلاق بچه گونه اش هم اصلا کسي تحويلش نمي گرفت اما در آني رييس جمهور شد امروز که مي بينيد احسان پروکس از اراداه حمايت مي کنه دليلش رو متوجه ميشيد اراده نرم افزار مولتي ساز داشت و پروکس رييس جمهور شد بدون حمايت حتي يک شخصيت سياسي بزرگ
که بعدا هم استيضاح شد


- چرا تو برای ریاست جمهوری کاندید نمی شی؟
- افرادي خوبي کانديدا شدند اين دوره لزومي براي حضور من نبود ولي دليل اصلي مشغله ي زندگي واقعي خودم

- دانشجویی درسته؟
- بله

- و خارج از ایران هم تحصیل میکنی کدوم کشور و چه رشته ای میخونی ترم چندی؟
- من مالزي هستم. کوالا لامپور. دانشگاه مالايا. رشته ي مهندسي مکانيک (گرايش ساخت و توليد) ترم دوم
که داره تموم ميشه تقريبا


- بچه خر خون حساب میشی؟
- نه. محض خوندن نمي خونم. دوست دارم رشته ام رو و فکر کنم ترم اول از بعضي از درس بدم ميومد اما الان چون آشنا شدم و ميدونم چه فايده اي برام داره از روي علاقه مي خونم گرچه بعضي موقع ها از حجم درس خسته ميشم کتاب ها اکثرا بالاي هزار صفحه هستن و وقت هم کم حدودا چهار ماه براي هر ترم

- تو ایران که بودی خر خون بودی؟
- نه. در حد معمول مي خوندم. نمراتم خوب بود. ولي از درسي که بدم ميومد زور نمي زدم که محض گرفتن نمره باشه

- چی شد که رفتی مالزی؟
- من والله ديپلم و پيش دانشگاهي رو دبي گرفته بودم به خاطر کار پدرم به خاطر رشته اي که علاقه داشتم ديگه تصميم گرفتم ايران نيام چون نه بازار کارش خوبه ايران و نه اصلا زياد معتبره مي خواستم براي مهندسي هوافضا برم آمريکا
که با چند نفر صحبت کردم. گفتند لزومي نداره از ليسانس بري ليسانس رو ميتوني مالزي باشي و مکانيک بخوني بعد براي فوق بري کانادا يا آمريکا


- پس حسابی برای آیندت برنامه داری
- تقريبا، چون من مشمول هستم
ديگه ترجيح دادم ايران نيام و يک سره برم چون دو سال واقعا هدر ميره


- یعنی کلا نمی خوای بیای ایران؟
- براي زندگي و کار فعلا نه. توي ايران مهندسي هوافضا براي سپاه هست ولي با اجازه ي خروج دانشجويي ميتونم بيام ايران

- خب بریم تو کار سوالات اختصاصی روزنامه
مصاحبه های قبلیو خوندی؟
- شايد آره شايد نه يادم نيست دقيقا

- مرسی واقعا
خب برای این افرادی که میگم 1 حکم صادر کن
- آهان يادم اومد خوندم
- حاضری؟
- بله
- پژمان
- پول بيشتري خرج کنه براي جاهايي که واقعا لازمه
- میلاد
- زياد مسئوليت هاي مختلف نپذيره و بيشتر با مردم در ارتباط باشه
- اشی بومبا
- برگرده زير دست خودم. تو حزب ما
- اشکان جیوه
- بيشتر به من اطمينان کنه
- آقا رحمان
- مواظب باشه دوباره بازداشتش نکنن.
- آتیلا
- وقتي عصبي ميشه، بيشتر خودش رو کنترل کنه
- احسان پروکس
- زياد سعي نکنه که نشون بده مهربونه و همه دوستش دارند. چون واقعا اينطور نيست
- اراده
- در دنياي واقعي، از شخصيتش بدم نمياد. ولي در بازي خودخواه نباشه. که حزبي رو براي خودش بخواد يا يک نرم افزار رو براي پول گرفتن از بچه ها درست کنه
- بخش آخر اولین کلمه ای که به ذهنت میرسه بگو
ایران مجازی
- فقط يک کلمه؟ يا جمله هم ميتونه باشه؟
- میتونه جمله هم باشه
- امتحاني براي ايران واقعي
- حزب سبز
- حزب گله اي
- حزب لیبرال دموکرات
- پژمان
- آتیلا
- ديکتاتور دموکرات
- اراده
- فرصت طلب
- حزب رستاخیز
- مولتي
- حزب خلیج فارس
- پيشرفت
- خانوم همیشه شاکی میشناسیش که؟
- نه
- همون خانوم وزارت فرهنگ
top.persian.girl
که همیشه میگی فارسی بنویسید و به همه چیز اعتراض داره
- تا حالا اصلا دقت نکرده بودم همچنين عضوي هم داريم ِ
- پژمان
- فرصت اقتصادي
- مافیا
- وفادار
- ای رپابلیک
- اعتياد
- پیس
- مجهول
- ادن
- پشم!
- مصاحبه با ما
- طولاني
- ممنون از وقتی که به ما دادی
- خواهش