امپراتوری من قسمت اول

Day 2,383, 10:57 Published in Serbia Iran by Kia 70

با درود خدمت شهروندان ایران مجازی.


در این مقاله قصد دارم که 1 حکایت واقعی مجازی رو شرح بدم که این حکایت به من درس های زیادی آموخت.




قسمت اول:





وقتی که وارد بازی شدم به طور رندوم برام 1 کشور انتخاب کرد و کشور من روسیه شد از شمال با روسیه شمالی و فنلاند همسایه بودم از غرب با لیوونایا که یک کشور کوچک که دارای 3 شهر بود و لیتوانی و اوکراین همسایه بودم و از جنوب با گرجستان در قسمت شرقی هم چندتا کشور کوچک وجود داشت که تحدید آن چنانی برایم نبودند.

در ابتدا هر کشور شامل 10 شهر که هر شهر شامل 10 سرباز می باشد. و هر جایی که نیرویی داشته باشی تا رنج معینی میتوانی تعداد نیروها و نوع نیرو های دشمن را ببینی و تا رنج معین بیشتری میتوانی نیرهای دشمن را ببینی اما تعداد و نوع آنها را نمیتوان دید.

اولین کاری که من کردم به دنبال یک متحد گشتم و به تمام کشورهای همسایه ام نامه دادم برای متحد شدن که هم از نظر خطری که از جانب یکی از همسایه هام منو تحدید میکرد راحت بشم هم یک متحد در هم مرزی خودم داشته باشم. که فقط یکی از کشورهای همسایه ام روسیه شمالی درخواست منو پذیرفت و منم از اون پس قسم خوردم که تا وقتی که من زنده ام از روسیه شمالی حمایت میکنم و تمام کشورایی که به من جواب رد دادند رو نابود میکنم.

هنگامی که من با روسیه شمالی متحد شدم مرزهایمان را با هم باز کردیم و میتوانستیم درون شهر های همدیگر را ببینیم. اما باز هم ممکن بود که او زیر تمام رفاقت ها بزنه و وقتی که من درگیر 1 جنگ بزرگ هستم به من خیانت کنه. همون طور که گفتم هر نیرو رنجی داره که با اون میشه سربازای دشمن رو دید و اگر ببینند که اون شهر نیرو نداره بی شک بش حمله میکنند و تصرفش میکنند. در کل من از 10تا شهر 7 شهر داشتم که خطر حمله بشون وجود داشت و بعد از پیدا کردن متحد کل نیروهامو درون 7تا شهر تقسیم کردم و یک مقدار نیرو بیشتر درون اون شهری که هم مرز با شهری که میخواستم تصرفش کنم بود قراردادم و در تمام شهر های مرزیم برای افزایش قدرت دفاعیم دژ ساختم و درون شهرهاییم که به دریا راه داشت کارخونه و بندر و درون شهر های مرزیم سربازخانه ساختم.

هر روز 1 دونه سرباز به شهرهای کشورت اضافه میشه و اگر سربازخونه داشته باشی 2 دونه و اگر سربازخونه آپدیت شده داشته باشی 3 دونه.

از اونجایی که رنکینگ روزانه وجود داره و هر روز اقتصادای برتر و قدرتای نظامی برتر و رتبه بندی کلی کشورها رو نشان میدهد من درون این رتبه بندی توانستم رتبه اول از نظر کلی به دست بیارم و فهمیدم که راه درستی را تا کنون در پیش گرفته ام.

از همان اول به فکر تصرف کشور لیوونایا بودم چرا که برای جلوگیری از تصرف این کشور توسط بقیه کشورا و قدرتمند تر شدن اونا مجبور بودم که من اون کشور را بگیرم تا هم از قدرتمندتر شدن بقیه کشورا جلوگیری کنم هم امپراتوری خودم را گسترش بدم.

سر انجام اولین شیپور جنگ را فنلاند با حمله به کشور لیوونایا به صدا در آورد و بعدش من هم به لیوونایا حمله کردم اما فنلاند زودتر از من نیروهای خودش را به اون شهر لیوونایا که هم مرز با شهر خودش بود توانست برسونه و سرانجام با تعدادی تلفات توانست اون شهر را تصرف کند و وقتی که من دیدم فنلاند داره اون شهرو تصرف میکنه بیخیال اون شهر شدم و هر چه سریع تر اون نیروها را که برای اون شهره میخواستم بفرستم برای پایتخت لیوونایا فرستادم چرا که اگر پایتخت کشوری را بگیری علاوه بر اینه روحیه اون کشوره به شدت افت میکنه 50درصد از منابع اون کشور هم به کشور تصرف کننده پایتخت میرسه.

وقتی که من نزدیکای پایتختش بودم دیدم که فنلاند اون نیروهای تلفات داده خودشو از شهری که تصرف کرده بود رو داره برای تصرف پایتخت لیوونایا میفرسته و منم گفتم بزار اون حمله کنه وسط درگیری وقتی تلفات زیاد داد من با نیروهای تازه نفسم حمله میکنم و پایتختشو میگیرم و همین اتفاقم افتاد و توانستم با تلفات کم پایتخت لیوونایا رو تصرف کنم.

در همین لحظاتی که جشن گرفته بودیم و داشتیم آماده میشدیم برای تصرف کردن شهر آخر لیوونایا که یک دفعه...