یوسف خوشنام ما

Day 2,365, 22:25 Published in Iran Iran by firoozi

سلام دوستان

روز مرد و پدر بر همه شما مبارک

ادامه سری مباحث شعری رو پی می گیریم، امید که مقبول افتد.

ای یوسف خوشنام ما،خوش می روی بر بام ما......ای درشکسته جام ما،ای بر دریده دام ما
ای نور ما ، ای ثور ما ، ای دولت منصور ما.......جوشی بنه در شور ما ، تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ، ای قبله و معبود ما......آتش زدی در عود ما، نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما، دام دل خمار ما.......پا وامکش از کار ما،بستان گر و دستار ما
در گل بمانده پای دل ، جان می دهم چه جای دل....وز آتش سودای دل، ای وای دل ،ای وای ما

غزل شماره 4 دیوان غزلیات شمس، مولانا

شعری که ملاحظه می فرمایید یکی از زیباترین نمونه های تکلم انسان با معبود است. سخن سحر انگیز مولانا به صورت زیبایی یکی از پیچیده ترین روابط که همان رابطه ی بنده و خالق باشد را بیان می کند.

شاید مهمترین تفاوتی که بین این طرز عبادت با طرز عبادت مرسوم وجود دارد این است که این عبادت از روی ترس و نگرانی از عذاب الهی یا از روی درخواست چیزی که بنده ندارد و از معبود خود می خواهد نیست و این نکته از اولین بیت تا آخرین آن به تمامی هویداست.

خدایی که مولوی شناخته است معشوق اوست. معشوقی که حتی اگر جام او را بشکند و دام او را بدرد، خوشنام است و خوش می رود. او از خدای خود می خواهد که با تغییری کوچک همچون انگوری که به جوشش افتد و می شود، جانش را منقلب کند و به کمال انسانی رهنمون کند. خدایی که خود این آتش عشق را در عود جانش نهاده است ، نظاره گر سوختن او در این عشق باشد و پا از کار او نکشد و حتی اگر لازم باشد تمام دارایی او را نیز بگیرد.

با تفکر در این مفاهیم عبادت معنی زیباتری می گیرد، مخصوصا برای اکثر ما مردم که خدا را برای چیزهایی که به ما می دهد و یا می خواهیم که به ما بدهد عبادت می کنیم در حالی که مولانا هیچ چیز از معشوق خود جز خودش نمی خواهد.

در ادامه می توانید این شعر را با صدای زیبای استاد شجریان بشنوید.

http://www.sibmusic.com/#!song/10862