آخر آخر خنده (بيا تو ضرر نميكني )

Day 2,300, 10:21 Published in Iran Republic of China (Taiwan) by IRTIGER

ميخوام مطلب بذارم واسه ي گوز چونكه روزه زنه ، حالا ممكنه بپرسيد گوز چه ربطي به روز زن داره ، خب اينو بايد از قديميا ، پيرمردا و... بپرسي ، چون از قديم ميگن :
روز زن گوزي بزن
اگه باور نميكنيد بياين اينم از عكس تاريخي كه قدمت چند صد ساله داره

در ضمن امروز تا دلتون بخواد گوز دادم :دي
قصد توهين ندارم فقط صرفا براي خنده
کاظم میره خواستگاری، خوب که میشینن و حرف می زنن و همه ی قرار مدارا رو میذارن، کاظم می گوزه! همه فامیل بهش چپ چپ نگاه می کنن. دختره ی بیچاره هم سرخ میشه. کاظم میبینه خیلی زشت شد، رو می کنه به آسمون، می گه خدایا، منو مثه اصحاب کهف خواب کن بعد از دویست، سیصد سال، بیدارم کن که کسی منو و این گندمو یادش نمونه.آقا کاظم میخوابه و بعد از دویست سیصد سال بیدار میشه...میره توی خیابون می بینه بله واقعا معجزه شده و همه چی عوض شده...شروع می کنه به راه رفتن توی شهر. بعد از یه مدت حس می کنه گرسنه است. می بینه یه نفر داره رد میشه. ازش می پرسه آقا ببخشید نونوایی کجاست؟ یارو می گه: شما این خیابونو تا آخر برو، میرسی به یه میدون. برو سمت راست. میرسی به چارراه کاظم گوزو! سر چارراه یه نونواییه.

کاظم که گشنش بوده، به روی خودش نمیاره. میره میره تا میرسه به نونوایی. یه سکه میده می گه: آقا یه نون لطفا. نونوا سکه رو می گیره نگاه می کنه میگه: این سکه خیلی قدیمیه! مال زمان کاظم گوزوس! دست تو چیکار می کنه؟ هرچی کاظم می گه: مال خودمه، نونوا می گه غلط کردی. دروغ می گی. دزدیدیش! زنگ میزنه پلیس!

آقا پلیس میاد و کاظمو به جرم غارت اموال ملی میندازن زندان! شب کاظم میخواسته بخوابه، تا دراز می کشه، زارت! می گوزه. همه مسخرش می کنن. می گن یه شبه اومدی زندان، اینجارو با توالت عمومی اشتباه گرفتی! کاظم دیگه کلافه میشه. رو می کنه به آسمون می گه: خدایا، منو بکش.راحتم کن. آقا زلزله می شه کل زندان رو سر همه خراب میشه. کاظمم میمیره. روحش میره هوا. خوب که میره بالاتر، یه نگاه می اندازه می بینه زندانو دارن بازسازی می کنن، روی تابلوی سر درش هم نوشتن: زندان کاظم گوزو!!!


یارو میره دکتر. می گه: آقای دکتر یه مدته وقتی می گوزم، نه صدا داره نه بو. مشکل چیه؟ دکتر می گه: بگوز ببینم. یارو می گوزه. دکتره میگه: یه قطره واسه گوش هات نوشتم. یه قرصم واسه بینیت...برو گمشو بیرون پدر سگ، در هم پشت سرت باز بذار!



يه زن انگلیسی میاد ایران. سوار تاکسی میشه. عطرش خیلی خوش بو بوده.راننده می پرسه: این چه عطریه؟ زنه می گه: نینا ریچی از رم. بعد از چند دقیقه راننده می گوزه. زنه می گه: این چه بوییه؟ راننده می گه: لوبیا چیتی از قم!



غضنفر کنار دوستش خوابیده بوده که یهو می گوزه. برای اینکه ببینه دوستش خوابه یا بیداره شروع می کنه حرف زدن. می گه: خلیل راستی شما چند تا برادر هستین؟ یارو جواب
می گه: اگه گوز امشبت منو نکشه، پنج نفریم.


معلم سر کلاس بوده یه دفعه می گوزه. برای حواس بچه ها رو پرت کنه به یکیشون می گه: ساعت چنده؟ بچه هم جواب میده: ساعت چند کوک کرده بودی استاد؟!