ژانر-کافه

Day 2,182, 07:56 Published in Iran Iran by Behnam MDN

این کافه ها که فکر میکنن هر چی اسم غذاهاشون رو خارجی‌تر بنویسن با کلاس‌ترن :
Vegetable Dish
Special choghondar & cheesse
Tomato Plus Egg
(Milf shake (In a creamy dream

بعضاً هم دیده شده صاحب خلاق کافه نتونسته املای انگلیسی رو پیدا کنه و اسما رو فارسی نوشته :
مینرال واتر
اِ گلس آف نان الکالیک ایستک اند ناتز
اسپشیال گلاسه ویت چاکلت اُر سام پیسز آف شلغم
اَدورِبِل چیکز آر پلِیینگ هارد این یارد


اما اخیراً جنبش بصیرت محوری هم در کافه‌های روشن فکری شکل گرفته که مِنو رو خیلی کول می‌نویسن و توش از عناصر "ایرونی" استفاده می‌کنن:

نون بربری با پنیر لیقوانِ ردیف 8000 تومن
خارخاسک + آبدوغ‌خیار 15000 تومن
آب انار در تشت (مخصوص بانوان) 25000 تومن
شیر موز حرفه‌ای (100 تضمینی :دی) 7000 تومن


*اینایی که میرن کافه و میگن "قهوه تُرک، بدون شکر!" بعد یه نگاه ژان پَل سارتُری به دافشون میکنن تا بفهمه چقد کار درسته. اما جالب اینه که هنوز قُلپِ اول رو پایین نرفته قیافشون در کسری از ثانیه تبدیل میشه به خایه باقر با اپیلاسیونی نادر.



*اینایی که میرن کافه و با استایل بی‌توجه به جهان سیگار می‌کشن و "منطق موجهات کواین" میخونن. بعد صبح بری بالاسرشون صفحه 6 هستن، 15 ساعت بعد هم بری صفحه 6 هستن. ماه بعد هم بری صفحه 6 هستن. سال بعد هم بری صفحه 6 هستن. یه چیزی تو مایه‌های حضرت سلیمان که تا عصاش رو موریانه‌ها نخورده بودن کسی نفهمید چرا اینهمه سال قفل کرده رو یه جا.


*این کافه‌ها که با توجه به شرایط اقتصادی روز به روز قهوه هاشون آب میره. فرضاً کاپوچینو سفارش میدی، طرف یه انگشت‌دونه میذاره رو میز که فقط یکم دندون جلوت رو خیس میکنه و نمش حتی به زبونت هم نمیرسه.


*این کافی منا که یکی از شرایط استخدامشون تو کافه‌های مرکز شهر قرابت ظاهری به مخلوطی از "باب مارلی"، "چه گوارا"، "نانسی عجرم" و "راجر فدرر" هستش. بعد سر میز ملت میشینن و با توجه به دانش محفلی که طی دوران کار کسب کردن تو هر گوزوژعری نظر میدن. از تنظیم آلبوم آخر مجید اخشابی گرفته تا زبانشناسی زایشی- گشتاری.

(توصیه میکنیم حین معاشرت با این افراد اطمینان حاصل کنید که طی دو ماه اخیر لااقل یک بار خودشون رو به گرمابه محل معرفی کرده باشن، که مبادا از آن همه شوخ که به علت "هیپی بازی" از زمان ابوسعید ابوالخیر بر سر تا پاشون کبره بسته، میکروب سفلیس به شما عزیزان منتقل شه)


*اینایی که میرن کافه بعد هی میگن بشینیم تخته بزنیم. تخته بزنیم. یا گاه و بی‌گاه هم به شطرنج ابراز علاقه می‌کنن.
بعد انقدر پرتن که وقتی وقت شروع بازی تاس رو میگیری دستت و بهشون میگی "کم یا زیاد؟"، میگن "ها؟ چی؟!"
- میگم کم یا زیاد؟
- آها! به نظرم نباید افراط و تفریط کنیم...اعتدال!

تو شطرنج هم حرکت مورد علاقه‌شون "پیتیکو پیتیکو" با اسبه.