نینی به من تانک بده

Day 2,027, 23:12 Published in Iran Netherlands by Lord.jax

یک بو یکی نبود
ی نینی بود اسمش سعید بود


روزی از روز ها داشت شیطنت میکرد که


بقیه نینی ها ازش تانک خواستن اولش تعجب کرد


بعد دید نه انگار جدیه 1 نینی دیگه حتی گلوشو گرفته بود و داشت خفش میکرد بهش میگفت تانک منو بده



بعدش یهو عصبانی شد



اخرشم که دید هیچکی به حرفاش گوش نمیده وهمه ازش تانک میخوان زد زیر گریه



ولی دیگه الان ارومه و قول داده به هرکی که کامنت بزاره یکمی شیرینی بده تا همه چی به خیر خوشی تموم بشه