سقوط

Day 1,973, 05:42 Published in Iran Iran by Albus


من سقوط کرده ام

از ستاره تا زمین

من سقوط کرده ام

از هوای پاک جنگل شمال

تا کویر خشک بیکسی

سینه ام لبالب از سکوت شد

درد روی گونه ام نشست


من سقوط کرده ام

از بهشت بی گناهی و صداقت دلم

تا جهنم سیاه چشم تو

هیچکس برای من دلش نسوخت


هیچکس غم نهانی مرا ندید

هیچکس سکوت خسته ی مرا

نشنید

من سقوط کرده ام






اینور یا اونور؟ لبه پشتی یا عقبی؟

افتادن از لب بوم که حتمیه

شما عزیز من ، شما دلبر من ، شما سرور من ، شمایی که از غیب و نهان و اسرار پشت پرده ی دولتی و نظامی و سیاسی و غیره و غیره اگاهی و بر پایه ی اگاهیتون حکم صادر میکنی و بالاتر دستور جهاد میدی ، شمایی که با شتاب به سمت لبه در حال فراری ، پس انتخاب کن

انتخاب کن که این سقوط متعلق به تو هست ، اگرچه من و ما رو هم همراه خودت به نیستی بکشی


نمیدونم این چه لعنی هست که مردمم دچارش شدند تا هیچوقت ایستادن در مرکز رو بلد نباشند
نمیدونم این چه سرنوشتی هست که برای ما حکاکی کردند

رفتنی را باید رفت
لیک به کجا چنین شتابان؟


چیزهایی که به گوشت خونده میشه و چیزهایی که با چشمهات میبینی
پیداشون کردی برادرم؟ حالا با چیزی به اسم عقل اونهارو به هم وصل کن

نتیجه دست توئه ، کشور دست توئه
سرنوشت من هم دست توئه

شبهای زیادی برای این خراب شده ی ویران بی بنیان که معشوقم هست بیدار موندم ، خیلی چیزها دیدم و خیلی چیزها شنیدم وقتی که بعضی هاتون نبودید و اونهایی که
بودند یا در خواب نازنین بودند و یا بر سر سفره ی غذا


از چیزهای بزرگی گذشتیم تا از کوچترین چیزهاتون نگذرید
از زندگی عادیمون گذشتیم تا از زندگی مجازیتون نگذرید


و سرنوشت ما هنوز هم در دست شماست همانطور که از روز اول بود





!!تعجیل نکن ای هموطن

برای چیزی که اول و آخر و عاقبتش ازآن توست تعجیل نکن ، نکن که این راه راه صافی نیست ، نکن که پشت گردنه ها راهزنان هستند و گرگ ها در سایه ی درختان زیبای مزین راه ، نکن که این روزها مرز بین رفیق راه و شریک دزد جز خودکاری در دست لرزان خائنان نیست

! ای تو
بیدار شو


ماه هاست که التماس می کنم تا رخصت رفتن رو بدست بیارم ، تا از این زجری که خودم بر خودم تحمیل کردم خلاصی پیدا کنم ، که این سینه ی بدبخت بیشتر از این تحمل بار ناگفته هارو نداره
باریک رشته ای به اسم دین و تقاضای دوست من رو به این معشوق قدیمی پیوند زده که امروز و فردا اون هم پاره میشه

مدتهاست که مرگ مجازی من فرا رسیده زودتر از هر کس دیگری که قدم به این کشور گذاشته بود
ثانیه های پیشرفت برای من خیلی سریعتر از خیلی ها رژه رفتند غافل از اینکه قدم به قدم منو به سمت پایان می برند

امیدی برای خودم ندارم
آینده ای برای خودم ندارم



اما ای هموطن! تویی که بارها من رو با حماسه هایی که ساختی شگفت زده کردی

بیدار شو

از این خواب نازنین بیدار شو

برخیز و قد علم کن ، ببین ، بشنو ، درک کن ، بجنگ ، بگری و بخند و مشت بلند کن

قیام کن




زندگی کن

زندگی کن که مرگ شخصیت سیاسی تو آرزوی آنهاست که قطعا حکفرمایی بر برده های مغز مرده آسانتر از له شدن زیرپای آزاده های مستقل خواهد بود

ببین که چه کسانی رو به دستور ارباب ها زیر باد دشنام و تحقیر گرفتی
کسانی که شب و روز بی خواب و بی استراحت از هرچیزی زدند تا من و تو شرمنده و سرافکنده نباشیم و سربالا بگیریم



امروز خالقان حماسه های ما کمر خم کردند

!! اما

نه زیر فشار دشمنان خارجی که بارها پوزه ی همین خارجیان رو به خاک مالیدند و کشور رو سرافراز

بلکه زیر بار قدرنشناسی و بی بصیرتی من و تو که اربابان بزرگ هیچموقع صلاح ندیدند تا کتاب قطور تاریخ مجازی رو بخونیم و با اسم های درون اون بیشتر آشنا بشیم


و تلخ و شیرین آنکه ، هنوز هم این قهرمانان فراموش شده با آخرین توان باقی
مانده درحال دفاع هستند

دفاع از من

از تو

و از کسانی که تهمت و ناسزا روا می دارند



من این هستم

آلبوس! آمدم و گذشتم و فردا به پایان خواهم رسید همانطور که قبل از من رسیدند و بعد از من خواهید رسید


و تنها یک نصیحت از هرآنچه که آموختم و می دانم :

کاری نکنید که فردا ، زمان رفتن و وداع ، با دلسردی بگویند

حیف شب هایی که بیدار ماندیم

حیف این مردم
.
.
.
حیف


پی نوشت :
برخی سعی دارند وانمود کنند که این یک جور مقاله ی خداحافظی هست تا اصل مسئله رو لاپوشونی کنند
لطفا اسیر جو نشید
با دقت بخونید
این مقاله ی فرهنگی هست نه خداحافظی




!بیدارباش
گرچه می دانی
بیداری درد دارد؛
بیداری درد دارد در روزگاری که
.....همه درخواب نازند
بیدار باش!
.....بیداری سهم توست
سهم من خواب
.....و سهم توبیداری ست
من میخوابم؛
خواب آسانتر است
اما تو
!همیشه بیدار باش
درد بکش
به جای من ، به جای همه
چون بیداری سهم توست
و سهم من خواب




نزدیک به پایان
روزنامه ی عوام نیوز
پیمان
روز 1973
1392//1/26
*****************************************************************************************************************