يه دنيا دلم گرفته!!!

Day 1,881, 18:08 Published in USA Iran by DaViD DuSkY III
سلام دوست عزيز ممنون ميشم قبل از هر چيز اون وت و ساب رو بزني
من همينجوري بيكار بودم گفتم بيام يه روزنامه عشقولانه بزنم كه جو رو بتركونم :دي
من رو اد كنين لطفا لينكم زيره همين نوشتس
http://www.erepublik.com/fa/citizen/profile/5942668
اينم لينك روزنامه آموزش ايريپابليكه لطفا بريد وت كنين بياد بالاواسه همه خوبه نكات تجربي هم داره بدرد همه ميخوره
http://www.erepublik.com/fa/article/-1-2191457/1/20

اينجا هم فود رايگان500انرزي يا همون 50food q3
http://www.erepublik.com/fa/article/free-food-for-voted-and-sub-shout-50food-q3--2187055/1/20
خب حالا از بحث جنگ. آرپي جيو اسلحه كيو هفتو اينا خارج شيم :دي



چه خوب می شد اگر گاهی آدم می تونست ..

دوستــای خــوب مـجـازی شـــو ...

مـثـل یـک عـکـس گـل سـرخ،

مــثــل یـــک آهـنـگ قـشـنـگ،

مــثــل یـــک کـتـاب عـــالـــی،

دانــلـــود کــنـــه،

بــیـــاره پــیـــش خــودش !!


ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ


لطفا مرد باش !
زَمـیــن بـِـه مَـرد بــودَنـَـت نــیــآز دآرِه ،
مــَـردونــِـه حـَـرفـــ بــِـزَن ...
مـَـردونــِـه بــِـخـَـنــد ....
مــَـردونــِـه عــِـشـــق بــِـوَرز .
مــَــردونــِه گــِـریــِه کــُن ،
مــَـردونــِـه بــِـبــَخــش ...
مـَـرد بـآش ، نـَـه فــَـقــَط بــآجـِـســمـِـت ،
بــآنـِـگــآهــِـت ، بــآ اِحــســآســِـت ، بــآ آغــوشــِـت
مــَـردبـــآش وَ هــیــچـــوَقـــت نــآمــَـردی نـَـکــُـن...
مـَـخــصـوصــآ بـَـرآی کـَســی کـِـه بـِـه مـَـردونـِـگـیـت تـِـکـیـِـه کـَـردِه وَ
بــآوَرِت کـَـردِه
مـــــَــــرد بــــآشــــــــ ـ ـ ـ . . .

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ


ايـن تــو نيستي که مرا از يـاد برده اي
ايـن منـــم که به يـادم اجـازه نمي دهم
حتـــي از نزديکي ذهـن تــو عبور کند
صحبـــت از فـرامـوشي نيســــت ....
صحبــــت از ليـاقـــت اســـت !!!

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ


بسیار انــدک هستـــند،

تعداد آدم هــــایـــی که ...

مــــی تــــوانـــی بــا آنـــها خــودِ خودت بـــاشـــی ...

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
،همه چیز شدنی ست


. . . جز یک چیز


! زندگی بی تـــو
ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
میدانی ؟!

به رویت نیاوردم !

از همان زمانی که ” تو ”

به ” من ”

گفتی ” شما ”

فهمیدم پای ” او ” در میان است…
ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ

تو ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم"


تو ۱۵ سالگی : ” ولم کنین "


تو ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"



تو ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون"


تو ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود"


تو ۳۵ سالگی : “میخوام برم خونه پدر و مادرم "


تو ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"


تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن …!

بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم…

از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست …


ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ


پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!


پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟


پسر میگه : من..!!


پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!!


پسر میگه : بازم من شیرم…


پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟


پسر میگه : بابا تو شیری…!!


پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟


پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما

حالا...

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ


فکر کنم به بوی تنت...

به حرفایت.....

حساسیت دارم...

همینکه در ذهنم میپیچد...

از چشمم اشک می اید
ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ

به سلامتی همه کسانی که

یه روزی ...

یه حلقه ای خریدن ، برای تعهد !!!

ولی ؛

حلقه اش موند
و
آدمش نموند ...

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
همیشه یه کسایی بودن که بهم میگفتن چرا تو عشق نداری...

همیشه بودن کسایی که بهم بگن عشق یعنی زندگی...

بهم نگفتن ممکنه یه روز بذاره بره...

بهم نگفتن...

نگفتن که تو پشت سرش اشک میریزی ولی اون بی اعتنا میره...

نگفتن تو دیوونش میشی ولی اون بی خیالت میشه....

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
عشق واقعي هيچوقت نمي ميره

اين هوس است كه كمتر و كمتر ميشه و از بين ميره

"عشق خام و ناقص ميگه:"من دوست دارم چون بهت نياز دارم

"ولي عشق كامل و پخته ميگه:"بهت نياز دارم چون دوست دارم

"سرنوشت تعيين ميكنه كه چه شخصي تو زندگيت وارد بشه، اما قلب

حكم مي كنه كه چه شخصي در قلبت بمونه...
ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ


وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ... دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ... چون به قلب همدیگه زخم زدن

نمیتونن دشمن همدیگه باشن ... چون زمانی عاشق بودن ... تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن...


ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
نمیدانستم برایت کهنه شده ام ، هنوز مدتی نگذشته که برایت تکراری شده ام

مهم نیست ، برای همیشه تو را از یاد میبرم ،قلبم هم نخواهد، خاطرت را خاک میکنم

تو نبودی لایق من ، تو نبودی عاشق من ، میمانم با همان تنهایی و غم



ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ

فقیر به دنبال شادی ثروتمند،

و ثروتمند به دنبال آرامش فقیر است!!!

کودک به دنبال آزادی بزرگتر،

وبزرگتر به دنبال سادگی کودک است!!!

پیر به دنبال قدرت جوان،

وجوان در پی تجربه سالمند است!!!

آنان که رفته اند در آرزوی بازگشت،

و آنانکه مانده اند در رویای رفتن!!!

خداوندا...

کدامین پل،

در کجای دنیا،

شکسته است،

که هیچ کس به سرمنزل مقصود نمیرسد؟؟؟


ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
عشق

عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی .

عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی .


عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه:
باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .


عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟
فقط میگه: همیشه با منی .


عشق نمی پرسه دوستم داری؟
فقط دوستت دارمدارممیگه:

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
راستي اصلا عشق چيه؟؟!
ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ

ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ


شب - خوابگاه پسران

( در اتاقی دو پسر به نام های «مهدی» و «آرمان» دراز کشیده اند.

مهدی در حال نصب برنامه روی لپ تاپ و آرمان مشغول نوشتن

مطالبی روی چند برگه است.

در همین حال، واحدی شان، «میثاق» در حالی که با

موبایلش ور می رود وارد اتاق می شود)

میثاق: مهدی... شایعه شده فردا صبح امتحان داریم .

مهدی: نه! راسته. امتحان پایان ترمه.


میثاق: اوخ اوخ! من اصلاً خبر نداشتم. چقدر زود امتحانا شروع شد .

مهدی: آره... منم یه چند دقیقه پیش فهمیدم.

حالا چیه مگه؟! نگرانی؟ مگه تو کلاستون دختر ندارید؟!

میثاق: من و نگرانی؟ عمراً!! (به آرمان اشاره می کند)

وای وای نیگاش کن!

چه خرخونیه این آقا آرمان! ببین از روی جزوه های زیر قابلمه چه نُتی بر می داره !!

آرمان: تو هم یه چیزی میگیا!

این برگه های تقلبه که 10 دقیقه ی پیش شروع به نوشتنش کردم.

دخترای کلاس ما که مثل دخترای شما پایه نیستن.

اگه کسی بهت نرسوند، باید یه قوت قلب داشته باشی یا نه؟

کار از محکم کاری...

مهدی: (همچنان که در لپ تاپش سیر می کند) آرمان جون...

اگه واست زحمتی نیست چند تا برگه واسه منم بنویس. دستت درست !


(در همین حال، صدای فریاد و هیاهویی از واحد مجاور بلند می شود.

پسری به نام «رضا» با خوشحالی وسط اتاق می پرد)

میثاق: چت شده؟ رو زمین بند نیستی !

رضا: استقلال همین الان دومیشم خورد!!!

مهدی: اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه استقلالی آبکشه!!!

و تمام ساکنین آن واحد، برای دیدن ادامه ی مسابقه به اتاق مجاور می شتابند.

چراغ ها روشن می مانند .



شب - خوابگاه دختران

(دختر «شبنم» نامی با چند کتاب در دستش وارد واحد دوستش «لاله»

می شود و او را در حال گریه می بیند.)

شبنم: ِ وا!... خاک برسرم! چرا داری مثل ابر بهار گریه می کنی؟ !

لاله: خدا منو می کشت این روزو نمی دیدم.

(همچنان به گریه ی خود ادامه می دهد.)

شبنم: بگو ببینم چی شده؟

لاله: چی می خواستی بشه؟

امروز نتیجه ی امتحان رو زدن تو بُرد.

منی که از 6 ماه قبلش کتابامو خورده بودم،

منی که به امید 20 سر جلسه ی امتحان نشسته بودم،

دیدم نمره ام شده 19!!!!!! ( بر شدت گریه افزوده می شود)

شبنم: (او را در آغوش می کشد ) عزیزم... گریه نکن.

می فهممت. درد بزرگیه! (بغض شبنم نیز می ترکد)

بهتره دیگه غصه نخوری و خودتو برای امتحان فردا آماده کنی.

درس سخت و حجیمیه. می دونی که؟

لاله: (اشک هایش را آرام آرام پاک می کند)

آره. می دونم! اما من اونقدر سر ماجرای امروز دلم خون بود

و فقط تونستم 8 دور بخونم!

می فهمی شبنم؟ فقط 8 دور...

(دوباره صدای گریه اش بلند می شود)

حالا چه جوری سرمو جلوی نازی و دوستاش بلند کنم؟!!

شبنم: عزیزم... دیگه گریه نکن.

من و شهره هم فقط 7 - 8 دور تونستیم بخونیم!

ببین! از بس گریه کردی ریمل چشمای قشنگ پاک شد!

گریه نکن دیگه. فکر کردن به این مسائل که می دونم سخته،

فایده ای نداره و مشکلی رو حل نمی کنه .

لاله: نمی دونم. چرا چند روزیه که مثل قدیم دلم به درس نمیره.

مثلاً امروز صبح، ساعت 5:30 بیدار شدم. باورت میشه؟!

(در همین حال، صدای جیغ و شیون از واحد مجاور به گوش می رسد.

استرس عظیمی وجودِ شبنم و لاله را در بر می گیرد!

دختری به نام «فرشته» با اضطراب وارد اتاق می شود.)

شبنم: چی شده فرشته؟ !

فرشته: (با دلهره) کمک کنید...

نازی داشت واسه بیستمین بار کتابشو می خوند که یه دفعه از حال رفت!

شبنم: لابد به خودش خیلی سخت گرفته.

فرشته: خب، منم 19 بار خوندم. این طوری نشدم!

زود باشید، ببریمش دکتر.

(و تمام ساکنین آن واحد، سراسیمه برای یاری «نازی»

از اتاق خارج می شوند. چراغ ها خاموش می شود.)




ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ






دفتر عشـــق كه بسته شـد

ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم

خونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون

به پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

اونيكه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

بد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

براي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

حالا بايد فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد

تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو

بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم

غــرور لعنتي ميگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

بازي عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

از تــــو گــــله نميكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

از دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم

چــــــــراغ ره تـاريكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيم

دوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

چه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــو

آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه

دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه

بزن تير خــــــــــــــــــلاص رو

ازاون كه عاشقــــت بود

بشنو اين التماسرو

















ღ●•●•●•ღ●•●•●•●•ღ●•●•●•ღ
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
....I Love you
......I Love you
.......I Love you
.. ღ ღ ღ...
.★/(,")\♥.♥(".)★★
..★/♥\★★/█\★★
.★_| |_★_| |_ ★.

بازم مطلب ميزنم اول ببينم كسي خوشش مياد يانه
هركي خوشش اومد هم وت كنه هم ساب و هركي هم خوشش نيومد فقط وت كنه
ممنون