هندویچ:دی

Day 1,512, 03:05 Published in Iran Iran by Silent Mind

خوب دوستان امیدوارم از این گندی که هست به زودی بیرون بیایم دوباره کشورمون رو رو نقشه ببینیم......تا اون موقع جک بخونید بخندید:دی


پدر خطاب به پسر : ما بچه بودیم جرات نداشتیم جلو بابامون پامونو دراز کنیم ....

پسر خطاب به پدر : از بی عرضگی خودت بوده بابا جون .....
درس خواندنم شامل:

7ساعت بود كه 1 ساعت صرف بازي با يك مورچه ،
1 ساعت زل زدن به زواياي گل قالي ،
1ساعت تعمير خودكار ،
1ساعت توالت و مابقي تفكر به گذشته ها بود .....
عکس العمل یک دختر ایرانی در مقابل دیدن یک دختر زیباتر از خودش : نگا این چه خرابه . :دی

حالا عکس العمل پسر ایرانی در در مقابل دیدن یک پسر زیباتر از خودش : دمش گرم معلوم نیست چقد دوست دختر داره
دیدی وقتی یه نفر و خیلی دوست داری دلت میخواد به جای ناز کردنش ، چند تا مشت توپ بهش بزنی ...!
لامصب خیلی حال میده :دی
یارو داشته با تمام وجود وضو میگرفته بهش میگن چرا
انقدر محکم وضو میگیری!!!؟؟؟
میگه یه وضویی بگیرم که هیچ گ.وزی نتونه باطلش کنه!!!
به يارو مي‌گم: از اينجا چطوري ميشه برم ميدون ونك ؟؟!!!
ميگه: بايد بپرسي !!!
بهش گفتم : به نظرت الان دارم جفتگیری می کنم ؟
اگر شما در هر روز یک کیم بخورید,
صددرصد آخر ماه سیکیم را خورده اید.
بستنی میهن!شعبه ترکیه!!!:دی
یکی از حساس ترین لحظه ها توی امتحان اینه که:
وقتی داری امتحان میدی بغل دستی هات دارن از ماشین حساب
استفاده میکنن و تو نمیدونی واسه ی چی دارن از این
ماشین حساب استفاده میکنن !!
زندگی ما با مای بی بی شروع و به ایزی لایف خنم میشود
پس بیایید قدر لحظه های با شورت بودن را بدانیم
تا حالا دقت کردین که بابانوئل خارجیها شب عید به مردم کادو میده ولی عمو نوروز ما تو ایام عید گدایی میکنه
غضنفر اسير آدمخورا ميشه، ميندازندش تو ديگ باهاش آش درست کنن

ميخنديده! بهش ميگن تو داری ميميری چرا ميخندی؟ ميگه شاشيدم تو آشت
لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره آروم بگی :خودتون

درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !
از غضنفر می پرسن چرا مشکی پوشیدی ؟ میگه آخه بابام مرده ,دوباره میپرسن پس چرا اینقدر لباسهایت پاره پوره شده ؟میگه آخه خدابیامرز نمیزاشت خاکش کنیم.
دلنوشته دختران مجرد: از کلاس اول خواندیم آن مرد آمد.آن مرد با اسب آمد. ما که ترشیدیم مرتیکه با خر هم نیامد و باز هم بابا نان داد!
دقت کردین تو فیلما،چوب کبریت کاره 1 لامپ 400 واتو میکنه؟
د آخه، مگه 1 کبریت چقدر نور داره که باش یه تونلو روشن میکنی؟
لامصب خاموشم نمیشه...
غضنفر به زنش ميگه: عزیزم اگه موبایلت زنگ نمیزنه بدون منم... چون شارژ ندارم!!!!
توی يه آسايشگاه روانی
يه بچه باز، يه ساديسمی، يه قاتل، يه عشقِ آتیش بازی، يه روانی و يه مازوخيسم کنار هم نشسته بودن.
بچه بازه ميگه: نظرتون چيه يه گربه بگيريم و بهش تجاوز كنيم؟
ساديسميه ميگه: بهش تجاوز كنيم و بعد شكنجه اش بديم!
قاتله ميگه: بهش تجاوز كنيم و شكنجه اش بديم و بعد بكشيمش!
عشقِ آتیش بازیه میگه: بهش تجاوز كنيم و شكنجه اش كنيم و بكشيمش و بعد آتيشش بزنيم!
روانيه ميگه: بهش تجاوز كنيم و شكنجه اش بكنيم و بكشيمش و آتيشش بزنيم و دوباره شكنجه اش كنيم!
مازوخيسمه ساكت بوده!
بهش ميگن: تو چرا چيزی نميگی؟
ميگه : مـــیـــــووووو .... مـــیـــوووو ..!
😐
عربه به دکتر میگه قدرت جنسیم کم شده از هفته ای 20 بار شده 15 بار هر دفعه هم فقط 1 ساعت!
دکتر میگه اومدی درمان کنی یا ک.ون منو بسوزنی
لغت نامه رانندگی در ایـــران:
بوق: مسیرت کجاست؟
بووق: شما آژانس خواسته بودید؟
بوووق: سلام حاجی,فدات!
بوق بوق: حله آقا حله!
... بووق بووق: درپارکینگو بده بالا پدر سوخته
بوق بوق بوق: عروس چقدر قشنگه ایشالا مبارکش باد!
بووووووق: دیدی از جا پرید؟ هرهرهر
بووووووووووووووووووق: برو کنار عوضی
بــوق: خانومی کجا,برسونمت فدات شم!
بووووق بووووق: وایسا الاغ,الان نوبت منه!
پسر : یه بوس میدی ؟
دختر : قبل از ازدواج نمیزارم منو ببوسی
پسر : ازدواج کردی بهم زنگ بزن بیام ببوسمت ، قول دادیا!
دیدم دوستم ناراحته بهش گفنم فقط بگو کی اذیتت کرده خودم کـ.ونش میزارم!!

دوستم : هیچی بابا! با خانومم حرفم شده ..
گوه نخور فحش نیســــــــت ،،،یه توصیــــه ی بهداشــــــتیــــــه!
به غضنفر مي گن اخرين باري که بهت گفتن اقا کي بوده؟
مي گه همين امروز صبح توالت بودم يکي پشت در هي مي گفت ان اقا بيا بيرو!!!
غضنفر ميره «استريپ شو» ، بعد از چند ساعت به رفيقش ميگه:
پاشو بريم، از اول معلوم بود اين دختره زورش نمي‌رسه ميله رو كج كنه!!!
به یارو میگن تو منی،من تو ام،حالا تو کدومی؟ میگه خدا ازت نگذره ،گمم کردی!
مومنی را ندا آمد آرزویی کن،گفت:اقیانوس آرام را آسفالت میخواهم،ندا آمد سخت است،آرزوی دیگری کن.گفت:قدرتی میخواهم تا زنان را بشناسم،ندا آمد اقیانوس آرام را دو بانده میخواهی یا چهار بانده!
معلم از شاگردش می پرسه: 5 + 5 چند میشه؟شاگردش یه کم فکر میکنه میگه 11 معلم میگه: احمق دستتو از جیب شلوارت در بیار ، دوباره با انگشت بشمار!
به یه نفر گفتن چه وقتی خیلی ضایع شدی گفت : یه روز دختر خالم بهم زنگ زد گفت: بیا خونه خالیه!! منم خوشحال شدم رفتم. در رو که باز کردم دیدم کسی نیست! دختر خالم گفت: من میرم تو اتاق تو هم 5 دقیقه دیگه بیا تو!! منم 5 دقیقه بعد رفتم تو دیدم همه میگن تولد تولد تولدت مبارک. بعد به طرف میگن خب چه ربطی داشت! میگه: اخه لخت رفته بودم تو
خانم معلمه سر کلاس از یه بچه تخسه می پرسه:‌ اگه سه تا گنجشک سر یه شاخه درخت نشسته باشن،‌ بعد ما یکیشون رو با تیر بزنیم، چند تا گنجشک رو درخت میمونه؟ بچهه میگه:‌ هیچی! معلمه میگه: نخیر دو تا میمونه. بچهه میگه: خوب اون دو تا هم از صدای تیر فرار میکنن دیگه.‌ معلمه یکم فکر میکنه، میگه: جوابت درست نبود ولی از طرز فکرت خوشم اومد! بعد شاگرده میگه:‌ خانم حالا ما یه سوال بپرسیم؟! معلمه میگه :‌ بپرس. پسره‌ میگه: اگه سه تا خانم تو خیابون بستنی بخورن، اولی گاز بزنه، ‌دومی لیس بزنه و سومی میک بزنه، کدومشون ازدواج کرده؟! معلمه یکم فکر میکنه، میگه:‌ خوب معلومه،‌ سومی! بچهه میگه:‌ نه...جوابتون درست نبود. اونی که حلقه دستشه ازدواج کرده، ولی از طرز فکرت خوشم اومد
قطعه ای از شاهكار ادبی غضنفر :
شب بود و خورشید به روشنی می درخشید
پیرمردی جوان یكه و تنها با خانواده اش
در سكوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود!!!
محققان به این نتیجه رسیدند که تو تهران با یک نفسه عمیق میتونی کل جدول مندلیف رو بکنی تو حلقت
یارو تو مترو یه خانم خوشگل بهش سلام می کنه.

یارو می گه : بجا نمیارم؟ خانمه می گه : شما پدر

یکی از بچه های من هستید.یارو سرخ می شه می گه: شما

همون ج...ه ای نیستید که با دوستم دو نفری ک....یم؟

خانومه خجالت می کشه می گه: نه آقا من دبیر ریاضی دخترتون هستم
غضنفر داشته میمرده به پسرش میگه بعد از مرگ من به همه بگو بابام ایدز داشت ؛ پسرش میگه واسه چی ، میگه هم مریضیه با کلاسیه هم کسی سراغ مادرت نمیاد..!
الان داشتم اتفاقی یک سریال را تماشا می‌کردم، خانومه توی سی‌سی‌یو دست آقاهه که بیهوش بود را گرفت، گفت: «ماهان!... ماهان جونم!» با خودم گفتم چه عجب! بالاخره آقایان به تلویزیون اجازه دادند هنرپیشه‌های زن و شوهر، دست همدیگر را مقابل دوربین بگیرند... چند دقیقه بعد فهمیدم اسم اون بیمار که سر و صورتش باندپیچی بود، «ماهان» نبود و «مامان» بود.
سه جادوگر به سه ساعت سواچ نگاه میکنند؛ کدام جادوگر به کدام ساعت نگاه میکند!

.

.

.

.

... ... ... .

حالا ترجمه انگلیسیشو بخونید

.

.

.

..

.

Three witches watch three Swatch watches. Which witch watch which Swatch watch
😃
تا بعد 😉
حالشو ببرید....ساب وت و اینا هم یادتون نره:دی