تولد تولد...بیا شمعارو فوت کن میخوام زنده ن....که صد سال زنده باشی:دی

Day 1,485, 00:56 Published in Iran Iran by Silent Mind

سلام سلام....بلند نشید....بلند نشید....من چاکر همتونم هستم.
چه خبر؟ چه کارا میکنید؟خوبید؟در سلامتی کامل به سر میبرید هو؟
عرضم به حضور مبارکتون که این چند روزه تولد چندتا از دوستانه که جا داره ار همینجا به همشون تبریک عرض کنم.
سبحان توتو که مثل اینکه امروز تولدشه و حسام هیولای(:دی) عزیز که دیروز تولدش بود.
راستیاتش دیروز میخواستم یه داستان نه چندان کوتاه طنز بنویسم که همه بخندیم...........نشد:دی
اصلا به طرز فجیعی طبع پلیسی جای طبع طنز رو گرفتو یه داستان پلیسی نوشتم که ایشالا در فرصت های بعد واستون آپ میکنم:دی
فی الحال : دی را دریابید....که میخوایم جک بگیم......تولد دوستانه دیگه:دی



هر موقع تو مدرسه عربی داشتیم، روزی صد هزار مرتبه خدا رو شکر میکردم که پیغمبررو تو چین مبعوث نکرد.
عرضم به حضورتون که

یه ضرب المثل شیرازی هست که میگه: چرا عاقل کند کاری؟؟؟


طی مسابقه دوی استقامت در برره به دلیل منحرف شدن دوندگان از مسیر مسابقه مسولان پس از6ماه تلاش توانستند دوندگان را حوالی یونان به ضرب گلوله متوقف وپیکرپاک انان را به میهن اسلامی بازگردانند...

وسعت عشق پسران چنان سترگ است که اگر عاشق دختری شوند، این دوستی تمام دوستان آن دختر را نیز شامل میشود .

‎- ببین چیکار کردی خانم! ماشینم داغون شده!
- آه چه جالب، شما یه مرد هستید!
مرد با تعجب میگه:
- بله، چطور مگه؟
- چقدر عجیب! همه چیز داغون شده ولی ما دو نفر کاملاً سالم هستیم!
- منظورتون چیه؟
- این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینجوری با هم ملاقات کنیم و آشنا بشیم!
مرد با هیجان زیادی میگه:
- اوه بله، کاملاً موافقم! این حتماً نشونه خوبیه!
زن دوباره نگاهی به ماشین میکنه و میگه:
- یه معجزه دیگه! ماشین من کاملاً داغون شده ولی این بطری مشروب کاملاً سالمه! این یعنی باید این آشنایی رو جشن بگیریم!
- بله بله، حتماً همینطوره! کاملاً موافقم!
زن در بطری رو باز میکنه و به طرف مرد تعارف میکنه، مرد هم بطری رو تا نصف سر میکشه و برمیگردونه به زن.
ولی زن در بطری رو میبنده و دوباره برمیگردونه به مرد! مرد با تعجب میگه:
- مگه شما نمینوشین؟
زن با شیطنت خاصی میگه:
- نه عزیزم، فکر کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم !!


پلیس جلو یه ماشین رو می گیره و میگه چون از صبح اولین كسی هستی كه كمربند ایمنی بستی برنده 58 هزار تومن پول شدی. حالا می خوای باهاش چیكار كنی؟

مرد می گه: می رم گواهینامه می گیرم .

زنش سریع می گه: جناب سروان این وقتی اكس می زنه پرت و پلا می گه .

بچّشون از اون پشت می گه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نكنیم؟

یه صدا از صندوق عقب می یاد:
از مرز رد شدیم یا نه؟


‎*به سلامتی غضنفر که تو وصیت نامه اش نوشت:
سعی کنید به کسی افتخار همسری خود را بدهید که مهربان، دلسوز، وفادار، پولدار، با شهامت، شجاع، پولدار، نکته دان، ظریف، احساساتی، پولدار، عاقل، انعطاف پذیر، معتقد و پولدار باشد. این را بدانید که همه چیز مادیات نیست!!!!!


غضنفر يک گربه مزاحم در خانه داشت،
یک روز گربه را برد و چندتا خیابان آنطرف تر ول کرد ولی تا رسید به خانه،
دید گربه زود تر از اون برگشته خونه،
این کار چندین دفعه تکرار شد و غضنفر حسابی کلافه شده بود.
بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند،
از چندین پل و رودخانه پارک و جاده و غیره گذشت
و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دورافتاده ول کرد.
آن شب غضنفر به خانه بر نگشت
آخرشب زنگ زد و به زنش گفت:
اون گربه صاحب مرده خونه هست؟
زنش گفت: آره
غضنفر گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!

سخترین کار دنیا اینه که به یه دختر بفهمونی اونقدر که فکر میکنه خوشگل نیست


اقا حواستون باشه زنی که واسه ازدواج انتخاب میکنید برادر نداشته باشه...
انوقت امکان عمه شدن زنتون هست.!!
عمه هم که میدونید چقدر حاشیه داره..

تـــــــــــــــــوجه تـــــــــــــــــوجه تـــــــــــــــــوجه تـــــــــــــــــوجه:
در پی ممنوعیت حضور خانومها در پیست های اسکی بدون سرپرست قانونی (همسر یا پدر)...
اونایی که دوست دارن برن اسکی در خدمتشونیم نقش شوهر رو بازی می کنیم...
... اول از همه یه شارژ 2000 تومانی ایرانسل مسیج میکنی تا 48 ساعت بعدش زنگ میزنم بهت باهات قرار میزارم...
اگه ماشین خودم بیارم 30000 تومان میگیرم... اگ......ه ماشین خو...دت بیاری 25000 تومان میگیرم، اگه 2نفرین میتونم واسه یکیتون بابا شم واسه اونیکی شوهر که اینجوری با تخفیف میشه 50000 تومان ، اگه حسودیتون میشه کدومتون زنم بشین کدومتون بچم میشه جفتتونو به عنوان زنم اعلام کنم ولی اینجوری خرجتون میره بالا میشه 80000 تومن...
اگه با تریپ و قیافت هم حال کنم دفعه بعد مجانی اشانتیون میدم بهتون...
مسیج الکی نزنین که شارژ نداشته باشه جواب نمیدم...
کیس به همتون

شماره ناشناس
ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟
-بله ،شما؟
-من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم .
... شماره ناشناس بعدی :
-دوست پسر داری؟
-نه نه اصلا
-من دوست پسرتم ......واقعا که ...🙁
-عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
- خوب داداشتم دیگه ،صبر کن خونه برسم من میدونم و تو....:دی

امروز یه دختررو دیدم افتاده بود رو زمین ... بلندش کردم ۳ بار بوسیدمش گذاشتمش یه گوشه... نعمت خداست بالاخره... گناهه رو زمین بیفته...!

مرد متاهل با منشی خود رابطه داشت.
یک روز باهم به خانه منشی رفتند و تمام بعد از ظهر باهم عشق بازی کردند، بعد خسته از خستگی به خواب رفتند.
ساعت هشت شب مرد از خواب بیدار شد، به سرعت مشغول پوشیدن لباس شد و در همین حال از معشوقه اش خواست تا کفشهایش را بیرون ببرد و روی چمنهای باغچه بمالد تا کثیف به نظر برسد.
بعد از پوشیدن کفشها به سرعت راهی خانه شد.
در خانه همسرش باعصبانیت فریاد زد: تا حالا کجا بودی؟
مرد پاسخ داد: من نمی توانم به تو دروغ بگویم، من با منشیم رابطه دارم و ما تمام بعد از ظهر را مشغول عشق بازی بودیم !!!
زن به کفشهای او نگاه کرد و گفت: دروغگوی پست فطرت من میدانم که تو تمام بعد از ظهر را مشغول بازی گلف بودید.


زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟

شوهر: آره، خوب یادمه،

گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم.

زن: خوب، پس چی شد؟

شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه.

زن: کیو خوشبخت کردی

شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه!!

غضنفر رادیولوژیست می شه

از یه بیمار عکس می گیره

بعد بهش میگه :

متاسفانه عکس شما نشون می داد

که چند تا از دنده هاتون شکسته

ولی اصلا نگران نباشید

من خودم با Photoshop درستش کردم !!!

پیره زنه می خواسته با عروسش بره ختم اشتباهی میرن تو یه خونه دیگه 6 تا مرد میگیرن بهشون تجاوز می کنن بعد که میان بیرون پیره زنه میگه تورو نمی دونم ولی من تا چهلمش میام

زن با معشوقش در بستر بود که همسرش وارد خانه شد.
زن به معشوقش گفت: "بیا اینجا و کنار دیوار بایست."
بعد باعجله به بدن او روغن بچه مالید و روی آن پودر تالک پاشید، سپس
گفت: از اینجا تکان نخور تا زمانی که به تو بگویم، تو باید وانمود کنی که یک مجسمه هستی.
وقتی همسر وارد اتاق شد پرسید: این چیست؟
زن پاسخ داد: اُوه این یک مجسمه است، خانم اسمیت یکی مثل این خریده بود،
من از آن خوشم آمد و یکی برای خودمان خریدم.
بدون هیچ حرف اضافه ای هر دو به تخت خواب رفتند. حدود ساعت 2صبح همسر از تخت بیرون آمد،
به آشپزخانه رفت و با یک ساندویچ و یک قوطی آبجو به اطاق برگشت.
بعد رو به مجسمه گفت: بیا اینها را بگیر و بخور، خود من مجبور شدم 2 روز تمام
بیحرکت در خانه اسمیت بایستم در حالی که هیچ کس چیزی برای خوردن به من نداد !!!

ترکه زنگ میزنه میگه آقا ماشین دارین، طرف میگه آره...ترکه میگه خوش به حالتون ما نداریم...

مرد وارد کافه شد، به سمت بار رفت و یک آبجو سفارش داد.
گارسون گفت: حتماً قربان حساب شما میشود یک سنت.
مشتری با حالت متعجب پرسید: فقط یک سنت ؟
بعد به منو نگاه کرد و پرسید: قیمت یک آستیک آبدار و یک بطری شراب چقدر میشود؟
گارسون جواب داد: یک دولار.
مشتری پرسید: مالک کافه کجاست؟
گارسون جواب داد: طبقه بالا پیش همسر من.
مشتری پرسید: اون در طبقه بالا چه کاری با همسر تو انجام میده؟
گارسون جواب داد: همون کاری که من با کاسبی اون انجام میدم!!!

برره ایه دوچرخه میخره میره ده ... پسرش از دور داد میزنه : ننه...! بوآ داره میاد ولی یه چیزی لای ک.ونش گیر کرده هرچی دست و پا میزنه در نمیاد


زنه میره دکتر که برای شوهرش قرص تقویت جنسی بگیره. دکتره یه بستی قرص بهش میده، میگه هر روز صبح یک دونه از این قرص رو بده شوهرت با چای بخوره.
>> زنه هم میره خونه و یک قرص رو یواشکی تو چای شوهره حل میکنه. مرد صبحوناشو که میخوره، دسته زنش رو میگیره، میبرش تو اتاق و........ بعد هم میره سر کار.
>>فرداش، زنش دو تا قرص تو چای حل میکنه. شوهره اون روز اصلان سر کار نمیره، و تمام روز تو اتاق خب میمونه و زنش رو ......
>>روز سوم، زنه هر چی قرص مندو بود رو میریزه تو چای شوهرش.
>>یکی دو هفته میگذره و دکتره فکر میکنه یه خبری از اینها بگیره. زنگ میزنه
و یه پسر کوچولویی گوشی رو ور میداره.
>>دکتر میگه "پسرم، همه چهز تو خونتون رو به راهه؟"
>>پسره میگه "دکتر جون، این طوری بهت بگم. مادرم مرده. خالم حاملاست. ک.ونم درد میکنه. بابام هم تو کوچست ،داره لخت دنباله چند تا گربه میدوه

پسر جوان : وقتی مست میشم دلم میخواد با سرعت تو خیابونها رانندگی کنم
شیطان : Like
عزرائیل : 😨


یارو ميره ميوه فروشي، ميگه: حاجي يك كيلو ازين ليموها به ما بده. ميوه فروشه بهش برميخوره، ميگه: ليمو چيه مرد مؤمن؟! بگو سينه نیکل کیدمن!! طرف هم ميگه: باشه بابا، يك كيلو از همونا بده! درضمن، قربون دستت، يك كيلو هم گيلاس بده. باز ميوه فروشه بهش برميخوره، ميگه: آقاجان گيلاس چيه؟! بگو لپاي مدونا!! یارو هم ميگه: باشه بابا، از همونا. بعد طرف كيوي ميخواسته، ميگه: قربونت حاجي، يك كيلو هم از اون ت..ماي نلسون ماندلا بده!!! 😁


يارو زنگ میزنه به دکتر می پرسه آقای دکتر این شیافی که به من دادین رو چیکارش کنم؟

دکتره میگه بکن تو ک.ونت

غضنفر میگه ببخشید مثل اینکه الان عصبانی هستید .. بعدا زنگ میزنم


شیرازیه به شکمش میگه: تا کی من کار کنم تو بخوری!!

شکمش جواب داد :

میخوای من کار کنم تو بخوری!!!


کلاس کنکور کجا میری ؟مدرسان شریف.
کتاب چی میخونی ؟مدرسان شریف.
برنامه ریزی چیکار میکنی ؟مدرسان شریف.
امتحان چیکار میکنی ؟مدرسات شریف.
اسمت چیه؟مدرسان شریف.
ننت کیه؟مدرسان شریف.
هووووی احمق؟مدرسان شریف.
بی شعور با تو اَستما ؟مدرسان شریف .
کون لقت؟مدرسان شریف.
نفهم؟مدرسان شریف.
به روح اعتقاد داری؟مدرسان شریف.
عمتو .... اگه بگی مدرسان شریف....


داد زدم :خدايا .. خدايا.... خدايا..! عصباني گفت :اَاَااَاااَاَااَه...! خسته م كرديد...! ... ... ......از امروز اسم من " فلگرا ايليوم اسپرامونت بيزرتافالانژ ممفيس موليسبره تتسانشو جینگه " ببينم بازم جيگرشو داري صدام كني؟ در ضمن مخفف هم نداره


مهندس کيست؟ موجودي است که در بيابانها و نقاط محروم زندگي ميکند و به ندرت براي غذا خوردن و جفتگيري به خانه مي آيد. گونه کوهي آن نقشه بردار و دسته اهلي آن در دفتر فني مشاهده شده و نوع وحشي و درنده آن پيمانکار مي باشد! ...مهندس کامپيوتر موجودي است که جهت تعويض رايگان ويندوز در فاميل دست به دست چرخيده و في السبيل الله عمل مينمايد


یك شب ........
توی رختخواب مشغول ناز و نوازش .......

در حالی كه احتمال وقوع حوادثی بیشتر و بیشتر میشد یك دفعه خانومش
برگشت و گفت : من حوصله اش رو ندارم فقط می‌خوام كه بغلم كنی."
چی؟ یعنی چه؟

و اون جوابی رو كه هر مردی رو به در و دیوار می‌كوبونه بهم داد:

تو اصلاً به احساسات من به عنوان یك زن توجه نداری و فقط به فكر ... هستی!

و بعد در پاسخ به چشم‌های من كه از حدقه داشت در می‌اومد اضافه كرد:

تو چرا نمی‌تونی من رو بخاطر خودم دوست داشته باشی نه برای چیزی كه توی رختواب بین من و تو اتفاق می‌افته؟

خوب واضح و مبرهن بود كه اون شب دیگه هیچ حادثه‌ای رخ نمی‌ده. برای همین من هم با افسردگی خوابیدم.

فردای اون شب ترجیح دادم كه مرخصی بگیرم و یك كمی وقتم رو باهاش بگذرونم. با هم رفتیم بیرون و توی یك رستوران شیك ناهار خوردیم. بعدش رفتیم توی یك بوتیك بزرگ و مشغول خرید شدیم.

چندین دست لباس گرون قیمت رو امتحان كرد و چون نمی‌تونست تصمیم بگیره من بهش گفتم كه بهتره همه رو برداره. بعدش برای اینكه ست تكمیل بشه توی قسمت كفش‌ها برای هر دست لباس یك جفت هم كفش انتخاب كردیم. در نهایت هم توی قسمت جواهرات یك جفت گوشواره‌ای الماس.:

حضورتون عرض كنم كه از خوشحالی داشت ذوق مرگ می‌شد.
حتی فكر كنم سعی كرد من و امتحان كنه چون ازم خواست براش یك مچ‌بند تنیس بخرم، با وجود اینكه حتی یك بار هم راكت تنیس رو دستش نگرفته‌بود. نمی‌تونست باور كنه وقتی در جواب درخواستش گفتم: "برشدار عزیزم."

در اوج لذت از تمام این خرید‌ها دست آخر برگشت و بهم گفت: "عزیزم فكر كنم همین‌ها خوبه. بیا بریم حساب كنیم."

در همین لحظه بود كه گفتم: "نه عزیزم من حالش و ندارم."

با چشمای بیرون زده و فك افتاده گفت:"چی؟"

عزیزم من می‌خوام كه تو فقط كمی این چیزا رو بغل كنی.
تو به وضعیت اقتصادیه من به عنوان یك مرد هیچ توجهی نداری و فقط همین كه من برات چیزی بخرم برات مهمه."

و موقعی كه توی چشماش می‌خوندم كه همین الاناست كه بیاد و منو بكشه اضافه كردم:
"چرا نمی‌تونی من و بخاطر خودم دوست داشته‌باشی نه بخاطر چیزایی كه برات می‌خرم؟"

خوب امشب هم توی اتاق‌خواب هیچ اتفاقی نمی‌افته فقط دلم خنك شده كه فهمیده "هرچی عوض داره گله نداره."


کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست.

مرد روزنامه ای باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی از کشیش پرسید:

پدر روحانی روماتیسم از چی ایجاد میشود؟

کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت: روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بند و باری است!

مردک با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد...

بعد کشیش از او پرسید: تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟

مرد گفت: من روماتیسم ندارم! اینجا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است!!!


یه بار فرودگاهی بودیم دیدیم یه دختر خوشکل و معصوم (دافی بود خداییش) وایساده یه گوشه داره واکس میفروشه. دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم هم کمکی کرده باشیم هم لاسی زده باشیم. خلاصه رفتیم پیشش گفتیم "خانوم دونه چند؟" برگشت گفت "70000 تومن" ... گفتم "مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟"... چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت " آقا اینا خاویاره واکس نیست"... اصن ماروچه به کمک کردن؟
یکبار دیگه تولد دوستان عزیزم حسام و سبحان رو تبریک میگم:دی
خواستم عکس هم بذارم متاسفانههرکاری کردم آپلود نمیشدند عکسا....خوش باشید دوستان