Hintergrund an/aus

Über meine Zeitung

Wiki öffnen

1. Sub my newspaper
2. PM me with the number and your newspaper link.
3. I'll sub you back.
4. Add me as a friend.
5. Thanks

With love to Mr plato ( give my regards to your aunt ! )

40 Tag 2,632, 08:12 Veröffentlicht in Iran Iran Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung

سلام به همه
چند روز پیش که افر پاور پک اومد طبق رسم همیشه شروع کردیم به جستن برای پیدا کردن یه نفر
که این پک لعنتی رو برمون بخره عوضش سی سی بگیره
خلاصه بعد از چند ساعت جست و جو با این جونوور دو پا
http://www.erepublik.com/en/citizen/profile/

mehr »

ازمون دالایی لاما

28 Tag 2,588, 01:31 Veröffentlicht in Iran Iran Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung

سلام دوستان
این یه تست روانشناسیه که قبلا یکی از بچه ها اینجا
http://www.erepublik.com/fa/article/-1344-2479330/1/20
چاپ کرده ولی جوابا رو ننوشت هر چی صبر کردیم 😃
بنابراین من دوباره کاملش رو گذاشتم
😃
اعتقاد ات تبتي ها به شناخت درون بسيار جا

mehr »

new Titan born !شیرینی تایتان شدن

206 Tag 2,585, 07:25 Veröffentlicht in Iran Iran Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung

سلام به همه دوستان
این روز 10 ایکس گذشته روز پرباری برای من از همه نظر بود
😃

مهمترینش این بود که بالاخره منم تایتان شدم



لازم می دونم از همه دوستانم به خصوص فردین عزیز و بقیه دو

mehr »

just for fun ایرپ نامه

46 Tag 2,487, 04:39 Veröffentlicht in Iran Iran Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung

ناگفته مشخصه که مطالب گفته شده فقط جنبه طنز داره و
هر گونه شباهت اسمی فقط از روی تصادف می باشد
دی:

حکایت اول:
اورده اند که امامنا ،امام سوپر را گلدو سی سی از بابت خمس و زکات و وجوه غیر شرعی مریدان فراوان بودی و امام گلد و سی سی به خلق ا... ف

mehr »

last article حکایات و روایات

60 Tag 2,475, 12:06 Veröffentlicht in Iran Iran Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung Gesellschaftliches Zusammenspiel und Unterhaltung

واعظي بر منبر سخن مي گفت. شخصي از مجلسيان سخت گريه مي كرد. واعظ
گفت: اي مجلسيان صدق از اين مرد بياموزيد كه اين همه گريه به سوز
مي كند. مرد برخاست و گفت: مولانا من نميدانم كه چه ميگوئي اما من بزكي
سرخ داشتم ريشش به ريش تو مي ماند در اين دو روز سقط

mehr »