Já possui uma conta? Entrar
اولش بگم برا اونایی که خاطرات شمالو نخوندن برن یه سری بزنن که تا (قردگی) کمی با شوهر خاله عزیز دلبند و نازنین و درست کار و ... هزارتا صفت پاک دیگری که مجبورم بهش !بدم چون مقاله هامو میخونه
😨
مالشگرم خودتونین
قسمت اول :داستان اولیه
اقا پسر خا
۱. یه دخترعمو دارم که همسنِ منه ، هنوز که هنوزه حالمون از هم بهم میخوره ، بچه تر که بودیم بیشتر دعوا میکردیم ، یه سری اومده بودن خونمون مهمونی ، به تعریفِ روایات حدود سی چهل نفر مهمون داشتیم ، میاد یکی از عروسکای منو بی اجازه بر میداره ! منم میبرمش ت
… mais informações »
انسان ها موجودات عجیبی هستند , هر کجا که نیاز است ببینند کور میشوند و هر کجا که نیاز است بشنوند , کر !
انسان ها همیشه متغیرند و نقطه ثابتی ندارند , انسان ها حرف هایشان هم ثابت نیست حرف الان فقط و فقط مخصوص همین لحظه است , به حرف های انسان ها نباید
اقا عارش (ارش آرش ) خان نظر داده بودن که بیا شمال
من جواب دادم که اومدم
🙂
الانم میخوام خاطرات اون موقع رو بنویسم
🙂
فقط وصله و پینه بیارید که جر میخورید از خنده
.
.
.
cm
cm
cm
بدین
.
.
.
((((بخش اول : ریدمان خوانوادگی )))
شنوندگان عزیز ایرپابلیک چمن ازاد شد
😐
به گزارش باحال نویس چمن ازاد شد برای خواندن حکایت ابتدا کامنت بزارید وگرنه دیوثید 😐
قا رفته بودیم دریاچه خلیج فارس (چیتگر) (مال تهرانو میگم )
خواستیم زیلو بندازیم یارو نگهبان
Wiki | Últimas Atualizações | Fórum | Blog | Contato | Oportunidades | Mídia do eRepublik | Termos de Serviço | Privacidade | Leis do eRepublik
Siga-nos: 
Facebook
Twitter
Discord
Artigos
Nossos outros jogos: War and Peace | World at War | The Great War Rivals | Game of Nations
Copyright © 2007-2024 eRepublik
Entretenimento e interações sociais