ورای واالا

Day 5,100, 03:44 Published in Iran Cuba by N eSsUn O


رقصی اینچنین میانه والایم ارزوست -







این را گفته و نگفته خنده ای کرد ، پروازی بر فراز دیواری بلند که والا خرامان میگذشت از کنارش و زیر لب میگفت (بندگان ناچیز تهوع آمیز)


والا ، رقصی اینچنین میانه والایم آرزوست -


والا نگاهی سنگین ب بالای خویش فرمود و ادامه داد
مگر والا میانه دارد ؟ +







آری مگر والا میانه دارد؟
مگر والا میانه دارد؟
والا میانه دارد؟
میانه دارد؟
دارد؟
؟
مرگ صدا در پیچ و خم تگری های اوست






کج شد و خم چون سبو ریزد در بطن خویش شرابی
لعل باشد تگری های ما، در تو ای شتر پر کلاغی