راست گرایان افراطی و راست گرایان پوپولیست م

Day 4,309, 16:13 Published in Iran Colombia by Barry Seal

مرامنامه راست گرایان افراطی بر دو اصل استوار است: وحدت گرایی (در تضاد با کثرت گرایی) و اخلاق گرایی (به قضاوت نشستن رفتار اخلاقی دیگران). راست گرایان افراطی حد میانه نمی شناسند و سایه های خاکستری در بوم سیاست شان رنگ نمی خورد – دنیای شان سیاه و سپید است. سازش و مصالحه را خیانت می پندارند و سر سپرده تئوری توطئه اند.

احزاب راستگرای افراطی شباهت ها و تفاوتهایی با احزاب فاشیستی و نئو-فاشیستی دارند. مهمترین وجه مشترک این احزاب و گروه های فاشیستی احساسات ناسیونالیستی (گاه آمیخته به گرایشهای قومی و مذهبی) است. از دیگر شباهت های این دو گروه می توان به عدم اعتقادشان به برابری، بیگانه هراسی و نژاد پرستی اشاره کرد؛ البته باید خاطر نشان کرد که احساسات نژاد پرستانه در گروههای فاشیستی به مراتب قویتر است. احزاب راستگرای پوپولیست لزوما احساسات ضد یهودی ندارند. آنهایی هم که گرایش های یهود ستیزانه دارند، بواسطه وجود قوانین بسیار سخت در مورد گفتمان یهود ستیز در اکثر کشورهای اروپایی، یا این احساسات را علنی نمی کنند و یا مانند حزب ژوبیک مجارستان تمایلات ضد یهودی شان را پشت احساسات ضد صهیونیستی پنهان می کنند.


اما این احزاب در مقایسه با احزاب فاشیستی یک تفاوت عمده دارند: فعالیتهای این احزاب در محدوده قوانین دولتی و انتخاباتی است. گرچه به آنها احزاب ضد حکومتی اطلاق می شود، قصد براندازی نظام حکومتی را. ندارند

حداقل ویژگی هایی که حزبی باید داشته باشد تا بتوان راستگرای افراطی نامیدش عبارتند از: بومی گرایی، اقتدار گرایی، و پاپولیسم. مودی پوپولیسم را یک ایدئولوژی می شناسد نه صرفا یک گفتمان. ایدئولوژی که جامعه را در دو گروه خلاصه می کند: یک طرف مردم پاک و ناب و طرف دیگر نخبگان فاسد و حامیانشان. راست گرایان افراطی پوپولیسم را با یک ایدئولوژی میزبان معمولا ملی گرایی (گاه آمیخته به گرایشهای قومی و مذهبی) ترکیب می کنند.

مقایسه برنامه های انتخاباتی احزاب راست گرای افراطی با احزاب دیگر (کمونیست، سبز، لیبرال، سوسیال دموکرات، دموکرت مسیحی و محافظه کار) در اروپا نشان میدهد که این احزاب تمایل کمتری به همکاری های بین المللی دارند، خواستار جدا شدن از اتحادیه اروپا و اغلب پیرو سیاستهای انزوا گرا هستند (احزاب کمونیستی و افراط گرای چپ در این مورد در جایگاه دوم هستند). احزاب راستگرای پوپولیست معمولا طرفدار اقتصاد بازار آزاد هستند و کمتر از سیاست های اقتصادی صنفی و اتحادیه های تجاری حمایت می کنند. در زمینه امور نظامی، این احزاب طرفدار افزایش بودجه نظامی و مدرن سازی ارتش هستند (در این مورد جایگاه نخست را در میان احزاب دارند).

احزاب راستگرای افراطی از مخالفان سرسخت اشاعه کثرت گرایی فرهنگی هستند و همانند احزاب فاشیستی تنوع فرهنگی را نشان انحطاط ملی می دانند. این احزاب در مقایسه با دیگر احزاب حامی ایدئولوژی های ملی، تعصبات شهروندی، احساسات ملی گرایی و میهن پرستانه هستند (احزاب محافظه کار و دموکرات مسیحی جایگاه دوم و سوم را در این مورد دارند).


سیاست های پوپولیستی و دموکراسی های لیبرال

فراز و فرود احزاب پوپولیستی دستخوش علل برون زاد و درون زاد متعددی است. ناهنجاریهای اقتصادی-اجتماعی و ساختار سیستمهای انتخاباتی و حزبی را می توان عوامل برون زادی دانست که در تقویت احساسات پوپولیستی نقش مهمی دارند. در این بخش به شرح مختصر عوامل درون زادی می پردازم که به تقویت پوپولیسم در جوامع کمک می کنند. عوامل درون زا دو دسته اند: یک دسته به تناقضات داخلی دموکراسی بر می گردد و دسته دیگر به تضاد درونی لیبرالیسم و پوپولیسم. ساده ترین تعریف لیبرال دموکراسی = دموکراسی + لیبرالیسم. دموکراسی حاکمیت مردم است و خواسته اکثریت و لیبرالیسم حکایت از چندگانگی دارد و حق اقلیت. توسعه پایدار این هر دو شکوفایی جامعه و رشد ناهمگون شان بلای جان جوامع است.

مبنای پروژه دموکراسی توسعه پیوسته فضای سیاسی تا جایی است که تمام افراد و گروه های جامعه را در بر گیرد. هرچه دموکراسی گروههای بیشتری را در بر بگیرد، فضای سیاسی اش لاجرم گسترده تر، و تصویر دموکراسی برای رای دهندگان مبهم تر می شود. به عبارت دیگر هرچه دموکراسی بیشتر مردم را وارد سیاست می کند، سیاست بیشتر به مردم کشیده می شود. سودای لیبرال دموکراسی در عبور از مرزها و دستیابی به آرمان شهری جهانی که فرهنگهای گوناگون را به جشن می نشیند با تقلای سیاستمداران پوپولیست به محدود کردن دموکراسی به مرزهای ملی و فرهنگ بومی در جدالی بی انتهاست. عدم توانایی سیاستمداران لیبرال در توسعه پیوسته و پایدار پروژه دموکراسی بهترین فرصت سیاسی برای افراط گرایان پوپولیست است. آنها این ضعف لیبرال ها در عدم دستیابی به آرمان شهرشان را نشان فساد و ناکارآمدی سیستم می دانند و خود را منجی توده ها و فرهنگ بومی شان قلمداد می کنند.

تنش بین لیبرالیسم و پوپولیسم در اصول ایدئولوژیک راست گرایان افراطی نهادینه است: بومی گرایی، اقتدار گرایی و پوپولیسم. در این بخش به شرح مختصر هر کدام می پردازم.

بومی گرایی: راست گرایان افراطی کشور را متعلق به خودشان می دانند و خود را تنها ساکنان رسمی آن می شناسند. شهروندان بومی اولویت نخست شان است و در آرزوی آرمان شهری خالص و یکدست هستند. تکثر فرهنگی را بر نمی تابند. وجود رنگها، زبانها، و اقوام گوناگون را به شرطی می پذیرند که همه زیر سلطه یک فرهنگ باشند. به اقوام دیگر اجازه حضور در جامعه شان را می دهند به شرطی که فرمانبردار قوم غالب باشند.

برای نمونه "اول فرانسوی" یکی از شعارهای تبلیغاتی متداول جبهه ملی فرانسه است. یا حزب ملی بریتانیا معمولا در پوسترهای انتخاباتیش تبلیغ می کند که "بریتانیاییها را در صدر اولویت قرار می دهد" .

تمایلات ناسیونالیستی این احزاب گاه رنگ و بوی قومی یا مذهبی دارد. مثلا حزب راستگرای افراطی بلوک فلاندرزی بلژیک خود را حافظ زبان هلندی و فرهنگ و تاریخ اقوام فلاندرز می داند. و یا حزب استقلال بریتانیا خود را حافظ بریتانیای مسیحی معرفی می کند. چنین احزابی معمولا احساسات بیگانه هراس و نژادپرستانه قوی تری دارند و تعصبات قومی یا مذهبی شان راه را برای به اهریمن نشان دادن اقوام و مذاهب دیگر آسانتر می کند.

اقتدار گرایی: ذهنیت راست گرایان افراطی جنگ طلب است و به شدت مدافع حق حمل اسلحه هستند. جنگ با دشمن خارجی را ترجیح میدهند و به هیچ عنوان به دشمن داخلی اجازه نفوذ سیاسی و فرهنگی نمیدهند. راست گرایان پوپولیست بسیار اسلام هراس هستند. اسلام را در تعارض با ارزشهای بومی و مخل یکپارچگی فرهنگی میبینند. برای نمونه حزب جمهوریخواهان آلمان – که خود را مدافع "سیاست درست و صادقانه" میداند – در یکی از پوسترهای تبلیغاتیش به مسلمانان افراطی هشدار داد که دست از اسلامی کردن آلمان بردارند و همانند آلمانی ها از این پس کریسمس را جشن بگریند. نکته جالب اینجاست که طرفداران این حزب لزوما به کریسمس به عنوان یک جشن مذهبی نگاه نمیکنند و برایشان بیشتر یک نماد بومی-فرهنگی است.

پوپولیست دموکراسی: اگر از راست گرایان افراطی بپرسید به دموکراسی عقیده دارند پاسخی که می شنوید این است: به دموکراسی اعتقاد داریم اما نه از نوع لیبرالش. بر این باورند که نخبگان سیاسی حاکم فاسدند و قدرت سیاسی باید در دست خودشان باشد. برایشان سیاست بسیار مهمتر از اقتصاد است و مخالف سرسخت جهانی شدن، اهداف امپریالیستی، و اروپای متحد هستند. برایشان عضویت در اتحادیه اروپای در حکم صدمه زدن به حاکمیت ملی است.

در صورتی که ایدولوژی شما در امتداد خط مشی راست گرایان می‌باشد همین الان عضو حزب ناسیونال سوسیالیست شوید و