منو آقا کچله کمیته ایی _White.Owl
White.Owl
سلام به همه
امیدوارم حالتون خوب باشه و این آخرین روزهای سال رو با سلامتی و دل خوش کنار خانوادهاتون سر کنید
منو که میدونید ، چندان در جریان اتفاقات داخل بازی نیستم ممکنه گاهی فایتی بزنم یا انقلابی چیزی
برای همین مقاله هم که میدم ربطی به بازی نداره
حالا هرچی
امروز هم مثل چند روز گذشته در حال سر و سامون دادن کارهای تل انبار شده بودم گذرم افتاد به پارک وی و یهو یاد یه خاطره قدیمی افتادم ، کلی خندیدم
حلا داستان چی بود ؟ میگم براتون
اوایل دهه هفتاد فاز موتور سنگین تو محل ما چیکارا که نمیکرد
من با توجه به سن و سال و جثه کوچیکم یه یاماها 400 ببری خریده بودم (دیگه موتور بزرگتر زورم نمیرسید نگهش دارم)ء
با چنتا از بچه ها که یه ببری دیگه و سه تا سوزوکی 250بودن هر روز عصر یه لیتر روغن میریختیم تو باک و یا علی پنج تایی سمت پارک وی از توحید تا مدیریت تخته گاز میرفتیم و برمیگشتیم دیگه از دود چشم چشم و نمیدید
😂
😂
😂
😂
😂
😂
یه سرگرمی جدید که به این لذت گند زدن به طبیعت اضافه
شده بود فرار کردن از دست گشت کمیته بود
حالا دقیق یادم نیست زمان این داستان کمیته با کلانتری یکی شده بود یا نه چون تا چند سال بعدشم گشت همون گشت بود فقط روش جای کمیته نوشته بود نیروی انتظامی
اون ساعتی که ما میرفتیم پارک وی ، شیفت گشت یه بنده خدای مسن و کچل بود که اصلا به عشق اون میرفتیم هر روز
😂
😂
😂
😂
از توحید که میرفتیم بالا همون اوایل هر روز میدیدیمشون اونم منتظر ما بود
😂
😂
ما تخته از کنارش رد میشدیم ، حالا جیغی ، بوقی چیزی هم به عنوان سلام و اونم آژیر کشون دنبال ما
😂
چون هیچ جوری پاترول اونا به موتورای ما نمیرسید ، اون پشت بلندگو فحشمون میداد و ما هم گاهی شل میکردیم تا برسه
😂
این کل تفریح سالم ما بود
تا یه روز از کنارش که رد شدیم آژیر نکشید
نمیدونم 30 ثانیه نشد یه صدای آژیر دیگه پشتمون بلند شد
😓
برگشتیم دیدیم یه گشت تامین آگاهی (از اون بنز سیاها) افتاده دنبالمون
😲
من که موهای بدنم کمپلت سیخ شده بود
یه جوری فرار کردیم انگار عزرائیل دنبالمون کرده (خدایی کم از عزرائیلم نبود) ء
سرتونو درد نیارم ما لایی میکشیدیم و فرار میکردیم اون آژیر میکشید راه باز میکرد و میومد دنبالمون
هر خروجی از پل گیشا تا مدیریت یکی دو تا پیچیدن تا من نفر آخر سر مدیریت پیچیدم سمت شهرک و کوچه و خیابون فرعی تا خونه نفس نفس زنون اومدم
چند روزی کلا موتور بیرون نیاوردیم
😂
😂
بعد اونم تا مدتها حتی وقتی ماشین داشتم دیگه از هر راهی غیر پارک وی میرفتم
که دیگه کم کم مثل هر اتفاق دیگه فراموشم شد تا امروز
امیدوارم سال پر خیر برکت و پر از سلامتی و خوشحالی در پیش داشته باشید
پیشاپیش سال نو همگی مبارک
😊
Comments
هوم اول
آفرین آفرین
👏👏👏👏
😃
😉😉😉
عالی بود محمد جان
😂😂😂
پیچوندن پلیس با موتور سنگین خیلی حال میده
این هیجان و 8 سال پیش تجربه کردم
تا اینکه تو تعقیب و گریز با یا ما آر سیکس 600 تصادف کردم
موتور رو گرفتن ولی انقدر داغون شده بوده بود نتونستن نمیتونستن ببرنش که با پول حلش کردم
ولی زمانی که رو ماشینم یه بی پی 2000 با چهار دهنه وبر انداختم دیگه جرات این کار رو نداشتم
فقط از این هیجان سرعت واسه ما خاطره های خوب موند و البته خدا رحم کرد که الان زنده ایم
😂😂😂
محمد جان سال خوبی داشته باشی
بهترین ها رو برات آرزو میکنم
خب این داستان واسه زمان طاغوته ، اینا که شما گفتی خیلی خارجی بود نفهمیدم 😂
😂😂
با حال بود
😁
پیشاپیش سال نو رو به شما و همه بچه های گا ارپ تبریک میگم
ارزو میکنم همگی سال خوب و پر باری داشته باشیم
😊😊😊😊
ببخشید بچه های گل* ارپ منظورم بود
فک کردم اونا که میرن شهر توریستی رو.گفتی 😂😂😂😂😂
یارو رو اذیت میکردین رفت بزرگترش رو آورد افتوبه گرفت تو عشق و حالتون 😃 😃 😃
معمولا آخرش همین میشه 😝😜
عشق سرعت... نمیدونم چرا تمومی نداره؟ حداقل برای من هنوز همونه
فقط سرعت نبود 😂
DIdn't underastand a word, but voted. 🙂
Tnx mate 😊
میگم چرا انقدر دوست دارم
تو هم موتور سواری بودی
❤❤❤
جثه کوچیکم...عجبز
😂😂
عاشق اون قسمت مو سیخ شدن هستم
کلا تو هر موقعیتی باشی خیلی حال میده 😃
اون زمان واسه یه موتور دو سیلندر 150 کیلویی خیلی کوچیک بودم😂😂😂
من بچه آرومی بودم همیشه از لذت بی نصیب بودم
منم آروم بودم 😝😜
خاطره ی بسیار قشنگی بود محمد جان . پیشاپیش سال نو مبارک عزیزم
مرسی
برای شما هم
😉
شما هم بله محمد؟
من تا یادم میاد همیشه نخیر بودم
😂😂😂
vvv
Tnx 😊😊😊
بسى لذت برديم
😂😂
از من به شما نصیحت
هیچ وقت با کچلا شوخی نکن
نمونش حاج طوسی
😁
خب ما معمولا فاصله ایمنی رو رعایت میردیم به حساب خودمون 😂😂😂
خاطره جالبی بود xD
سال نو شما و همه دوستان هم مبارک باشه
مرسی
به همچنین برای شما 😊😊😊
ممنون از لطفتون
جوووونم موتور
واقعا عشق بودن اون موتورا
عالییی
😊😊😊
چه دورانی بود زمان سوزوکی 250 و ببری 400 ها
همیشه همه چند نفر با براوو دنبال اینها بودن
یادش بخیر
پاسگاه اوزگل
😃 😃
واقعا خوش می گذشت 😊😊😊
واقعا خوش می گذشت 😊😊😊
حاجاقا ممد جغده چطوره؟ 😊
قلب قلب
بوس بوس
خیلی خیلی عالی بود
معلومه جوووونی خفنی داشتی
کاش من هم یک جغد سفید بودم
جوونی جوری گذشت که از هیچ قسمتیش پشیمون نیستم
😂😂😂
خیلی خوب بود , بیچاره پیر مرده چه حالی داشته اونموقع 😁
خب اونام کم ملتو اذیت نمیکردن 😉
حاجی خوشحالم که هنوز زنده ای