منو آقا کچله کمیته ایی _White.Owl

Day 3,772, 06:58 Published in Iran Iran by White.Owl

سلام به همه

امیدوارم حالتون خوب باشه و این آخرین روزهای سال رو با سلامتی و دل خوش کنار خانوادهاتون سر کنید

منو که میدونید ، چندان در جریان اتفاقات داخل بازی نیستم ممکنه گاهی فایتی بزنم یا انقلابی چیزی

برای همین مقاله هم که میدم ربطی به بازی نداره
حالا هرچی

امروز هم مثل چند روز گذشته در حال سر و سامون دادن کارهای تل انبار شده بودم گذرم افتاد به پارک وی و یهو یاد یه خاطره قدیمی افتادم ، کلی خندیدم

حلا داستان چی بود ؟ میگم براتون

اوایل دهه هفتاد فاز موتور سنگین تو محل ما چیکارا که نمیکرد
من با توجه به سن و سال و جثه کوچیکم یه یاماها 400 ببری خریده بودم (دیگه موتور بزرگتر زورم نمیرسید نگهش دارم)ء



با چنتا از بچه ها که یه ببری دیگه و سه تا سوزوکی 250بودن هر روز عصر یه لیتر روغن میریختیم تو باک و یا علی پنج تایی سمت پارک وی از توحید تا مدیریت تخته گاز میرفتیم و برمیگشتیم دیگه از دود چشم چشم و نمیدید
😂😂😂😂😂😂



یه سرگرمی جدید که به این لذت گند زدن به طبیعت اضافه
شده بود فرار کردن از دست گشت کمیته بود
حالا دقیق یادم نیست زمان این داستان کمیته با کلانتری یکی شده بود یا نه چون تا چند سال بعدشم گشت همون گشت بود فقط روش جای کمیته نوشته بود نیروی انتظامی
اون ساعتی که ما میرفتیم پارک وی ، شیفت گشت یه بنده خدای مسن و کچل بود که اصلا به عشق اون میرفتیم هر روز



😂😂😂😂

از توحید که میرفتیم بالا همون اوایل هر روز میدیدیمشون اونم منتظر ما بود

😂😂
ما تخته از کنارش رد میشدیم ، حالا جیغی ، بوقی چیزی هم به عنوان سلام و اونم آژیر کشون دنبال ما

😂

چون هیچ جوری پاترول اونا به موتورای ما نمیرسید ، اون پشت بلندگو فحشمون میداد و ما هم گاهی شل میکردیم تا برسه

😂

این کل تفریح سالم ما بود
تا یه روز از کنارش که رد شدیم آژیر نکشید
نمیدونم 30 ثانیه نشد یه صدای آژیر دیگه پشتمون بلند شد

😓

برگشتیم دیدیم یه گشت تامین آگاهی (از اون بنز سیاها) افتاده دنبالمون

😲

من که موهای بدنم کمپلت سیخ شده بود
یه جوری فرار کردیم انگار عزرائیل دنبالمون کرده (خدایی کم از عزرائیلم نبود) ء

سرتونو درد نیارم ما لایی میکشیدیم و فرار میکردیم اون آژیر میکشید راه باز میکرد و میومد دنبالمون
هر خروجی از پل گیشا تا مدیریت یکی دو تا پیچیدن تا من نفر آخر سر مدیریت پیچیدم سمت شهرک و کوچه و خیابون فرعی تا خونه نفس نفس زنون اومدم
چند روزی کلا موتور بیرون نیاوردیم

😂😂

بعد اونم تا مدتها حتی وقتی ماشین داشتم دیگه از هر راهی غیر پارک وی میرفتم
که دیگه کم کم مثل هر اتفاق دیگه فراموشم شد تا امروز


امیدوارم سال پر خیر برکت و پر از سلامتی و خوشحالی در پیش داشته باشید

پیشاپیش سال نو همگی مبارک

😊