بهانه - حرف - دروغ - دعوا ×× iMan

Day 2,249, 06:46 Published in Iran India by E.L.E.A.N.O.R
این مقاله صرفاً در اثر پر کردن بی کاری یک ساعته بنده صادر شده و هیچ ارزش دیگری ندارد
پس قبل از خوندن بگم که اگر علاقه ای به خوندن حرف های پراکنده یه آدم توی یک ساعت بیکاریش ندارید بهتره ادامه ندید
این رو هم اضافه کنم! اگر جزو عده بالا نیستید و مقاله رو می خواید بخونید اول تا تهش بخونید بعد وت بدید

خدا نکنه بچه دار بشیم!یا یه سگی،اسبی،گربه ای چیزی برداریم بیاریم توی خونمون!از فرداش می شه موضوع حرف زدنمون
موضوع حرف آدمای خونه،فامیل،موضوع عکس ها و نوشته های توی فیس بوک و خلاصه هرجایی می شه حرفی در موردی زد می شه موضوعش همون موجود تازه اضافه شده به جمع خونواده!

طوری از احوالات داخلی و صوتی و حتی در مواقعی تصویریه سیستم گوارش فرزنده نو رسیدمون صحبت می کنیم که اول به عقل اونا شک می کنم و بعداً به عقل خودم شک می کنم
با خودم می گم نکنه واقعاً کم شدن سرعت امواج صوتی و نوسانیه دستگاه گوارش بچه آدم سر پیچ روده هاش همین قدر مهمه و من درجریان نیستم!
شاید واقعاً این یه افتخاره که سگ آدم به جای این که توی خونه خودش بخوابه شب ها بیاد و توی تختش کنارش بخوابه!
یا مثلاً به جای انجام امور ممنوعه با یه سگ ماده بره با اردکه عروسکیه خونه تفریح کنه(می خواستم بگم منم فیلم کلیک رو دیدم 😁 )
نکنه مشکل از منه؟نکنه من بی رگ ام و به چیرایی که دارم بی اعتنا؟ نکنه من کلاً جا به جا فهمیدم افتخارات رو و چیز هایی که یه آدم می تونه بهشون افتخار کنه رو؟

دست آخر به این نتیجه می رسم که نه! این سگ ها،بچه ها،گربه ها و اسب هاو... صرفاً دلیلند واسه این که آدم ها بتونند حرف بزنند! بتونند "حرف" بزنند و "حرف" بزنند و "حرف" بزنند!
خوبیش هم می دونین چیه؟
این مسائل شرایطی رو به وجود میاره که به قول خودمون یکی این خالی ببنده یکی اون!
اولی از میزان انحراف به چپه اصوات چَهچَهه گونه اموره گوراشی بچه اش با ولع تعریف می کنه و دومی از این که همین اصوات از نقاط فوقانیه بدنه بچه اش شنیده می شه
اولی اتفاقی که واسه بچه دومی افتاده رو مشمئز کننده می دونه و دومی از اولی رو...
اولی به دومی می گه سگت اگه شبا به جای رفتن توی جایه خوابه خودش تویه رختخواب تو می خوابه مشکل مکان نمایی(همون چی پی اس) داره و دومی می گه نه! به این هزار و یک دلیل سگه من فکر می کنه آدمی زاده ولی سگ تو چی؟ سگه تو که به جایه سگ ماده همسایه با جوجه اردکه خونتون می ره تفریحات خاک برسری می کنه مشکل داره توی بخش ادامه نسله بدنش!

پس چی بهتر از این؟یک بهانه با دو موقعیت برای "حرف" زدن
بهانه هایی که اگه از طرف ما باشه می شه زیبا و جان افروز ولی همون بهانه اگه از طرف شخص رو به رومون باشه می شه مشمئز کننده و حال به هم زن و خیانت و خالی بندی و اینا!

اگر از دروغ هایی که آدم ها می تونند در مورد "مسائلی که شما ندیدید" بگند بگذریم
به جایی می رسیم به نام تفاوت زاویه دید...
یا به قول کافرون تو سایدز آو دی سیم کوین
باز تأکید می کنم که اگر از دروغ هایی که آدم ها می تونند در مورد مسائلی که شما ندیدید بگند بگذریم تاااازه می رسیم به این نقطه که می تونند از فواید و زیبایی های یک روی سکه براتون تعریف کنند و روی دیگه رو چه بسا خودشون هم ندیدند که بخواند تعریف کنند و چون خودشون ندیدند از زشتی ها و ندیده های اون یه ساید سکه بگند براتون

حالا اگه بخوایم به این مسئله دروغ و تهمت و چرت و پرت رو هم اضافه کنیم که دیگه.... 😃
باز دوباره اگه بخوایم به این مسائل چیزایی مثل تاریخ رو فاتحان می نویسند علیه مقلوبان و اینها رو هم دیگه اضافه کنیم که کلاً به این نتیجه می رسید که وقتی یه چیزی اینقدر متغیر توش هست پس بهتره اصلاً وقتتون رو صرف خوندن و "حرف" زدن در موردش نکنین

حالا این وسط یه عده ای پیدا می شند که من دیگه کشته ، مردشونم!
میاند سر همون چیزایی که بالا در موردش توضیح دادم (با تموم متغیر ها و ایناش) خودشون رو پاره می کنند و جر و واجر می کنند 😁
اگه این افراد زبون من رو می فهمیدند بهشون می گفتم:
داستان‌ها، در بهترین حالت، صرفا "بر اساس یک داستان واقعی" ساخته می‌شوند

ولی خوب از اونجا که قطعاً زبون هم رو نمی فهمیم به یه پوز خند اکتفا می کنم 🙂

خلاصه مطلب این که یه زمانی به رئیس دانشگاهمون گفتم به قول یکی از دوستام باید اسم دانشگاه ها رو عوض کنیم و بهشون بگیم استادیوم مسابقات مقاله نویسی
الان هم می گم باید اسم ایریپ رو عوض کنیم بگذاریم:
استادیوم مسابقات "حرف" هایی به بهانه های تاریخی