پیوندتان مبارک

Day 2,052, 10:06 Published in Iran Iran by White.Owl


داستان از اینجا شروع شد که شلدون گفت



همینجوری که داشتیم حرف میزدیم یه دفعه مگاهک از پرنسس پرشیا خواستگاری کرد

نگو خیلی وقته که چشمشو گرفته و منتظر فرصت مناسب بوده

خلاصه گل گرفتیم و رفتیم خواستگاری
ولی نمیدونید داماد چه افتضاحی کرد همون اول



چشمتون روز بد نبینه با اوردنگی بیرونمون کردن
مجبور شدیم بریم خواهش و تمنا


تا بالاخره عروس خانوم با شرط و شروط و کلی ناز راضی شد



الانم که دیگه نامزذ شدن تا آقا داماد به شروط عروس خانوم عمل کنه



یه بار دیگه مجبورش کردیم گل بگیره
قبلشم کلی گل و گیاه دادیم خورده که وسط راه به گلها ناخونک نزنه



خلاصه که مبارکا باشه

واسه گرفتن شیرینی به آقا داماد پی ام بدید

با توافق طرفین قرار بر این شد که خطبه عقد این دو گل نو شکفته توسط امامنا و مولانا امام سوپر خوانده شده و این وصلت با حضور این بزرگوار متبرک شود