خاطرات یک احمق........nissan123
Nissan123
سلام به همه
.
.
.
.
.
خوب بریم سر اصل مطلب
این خاطر ی بنده برای سال پیش هست
که انتخابات ریاست جمهوری توی ایران بود
به همین دلیل هم تاریخ امتحانات رو تغییر دادن
چهار تا از درس ها توی سه روز بود و دوتاش هجده روز بعد
دانشگاه من هم یکم دوره یک ساعت از خونه ما فاصله داره من همیشه
یک ساعت نیم دو ساعت قبل راه می افتم که اگر اتفاقی افتاد برسم به کلاس
اقا سرت درد نیارم من امتحان سوم تصمیم گرفتم همون یک ساعت قبل راه بیافتم
خوب بود رسیدم یک ربع مونده به شروع امتحان رسیدم تصمیم گرفتم که برای
امتحان بعدی هم همین تایم راه بیافتم اقا فردا من یک ساعت مونده
به امتحان راه افتادم وقتی سوار مترو شدم یک ایستگاه گذشت
دو ایستگاه همین جوری رسید به یه ایستگاه همه پیاده شدن
من همیشه هدفون می زنم یه بیست دقیقه بعد پیاده می شدم
زمان دستم بودولی توی خط تجریش کهریزک به سمت کهریزک
همچین ایستگاهی نبود که پیاده بشن مترو خالی شه
توی امام خمینی پیاده می شن با چک و لقد
میان تو لامصبا ولی دیدم این ایستگاه
مترو خالی شد پر نشد گفتم بهتر
بعد ایستگاه بعد دیدم که یه
پیر مرد اومد گفت که
به ایستگاه قلهک چقدر مونده
من ناراحت شدم به یه مرد دیگه گفت
اومدم بگم پدر جان اشتباه سوار شدی دیدم
بلند گو گفت ایستگاه حقانی اقا این
ما بودیم
😐
کپ کردم انگار کتکم زده بودن
یک ربع گذشته رو عوضی سوار شده بودم خلاف جهت رفته بودم
چهل دقیقه دیگه هم امتحانم
شروع می شد سریع پریدم بیرون رفتم اون ور سواره متروی برگشتشم
حالا مگه میاد بی ناموس ده دقیقه گذشت اومد حالا مگه راه میافته هیچی دیگه من
در حال فحش دادن به عمه ی راننده مترو بودم که راه افتاد یه پنج مین گذشت دیدم تهویه خرابه هوا گرم گرم مترو دم کرده مردم عرق کردن بو لش می دن منم استرس دارم
اقا ما رسیدیم علی اباد پیاده شدیم یه ربع مونده به امتحان حالا یه پسر
دیوث نشسته جلو سه نفر بودیم یه زنه هم اومد دید که این جلو نشته دو تا گولاخ
پشت ترسید سوار نمی شد من به پسر می گم بیا پشت بشین می گه نه این اصلا دوست نداره سوار این ماشین بشه اقا می خواستم برم پایین دهن پسرو جر بدم یه نفر اومد
منصرف شدم رفیتم اقا چشمت روز بد نبینه پنج شنبه بود گفتم اقا می شه سریع برید من امتحانم دیر شده
گفت هههه الان ترافیک
😐
اقا بالاخره رسیدم
حالا من عرق کردم هوا گرم دانشگاه ما هم یه کم پیاده روی داره
من اون قسمت رو دویدم هوا هم گرم منم تشنه شده بودم یه ربع از
امتحان گذشته بود که بی خیال اب شدم
رفتم سر جلس ولی راه دادنم که منم با اون استرس و تشنگی که داشتم
نتونستم چیزی بنویسم مرتیکه با 9 انداخت می خواستم برم پیشش بگم چی شده گفتم ولش کن الانم استاد همین رو می خوان بری پیششون که بگن دانشجو ها فلانن بسارن
.
.
.
.
در مقاله بعدی شرح چگونگی افتادن در ترم بعد رو می گم
البته اینم بگم این ترم با 17.5 پاس کردما
ببین شما
Comments
خاطرات یک احمق........nissan123
.
.
.
http://www.erepublik.com/en/article/-nissan123-2420692/1/20
شات کنید
خخخخخخخخخخخ
اول
Successfully transferred 10 item(s) to AmirSRK.
الان همه اینا که میگی مال یه درسه؟ یعنی یه نُه یه افتاده دوباره بعدش هفده و نیم؟
اره
😁
دانشگاه استاد خوب باشه
نمرت خوب می شه مثل مدرسه نیست که بخونی نمره بگیری
استاد لج کنه 20 هم نوشته باشی می ده 0.25
برو اعتراض کن
😁)
آره بابا خودم تجربه دارم
تو کارشناسی سه بار ریاضی یک خوندم
و کاملا میدونم استاد لج کنه چی میشه 😁)
حالا برا تو چه درسی بود؟
ریاضی 2
حالا بعضی استاد ها هستن
با ادم گرم می گیرن نمره هم نمی دن
که بعدا یه مقاله راجب استاد ها می زنم
😁)))))))))))))
votado
برو دعا کن بابا
اولین باری که کنکور دادم همین که برگه اختصاصی رو ورداشتیم دیدم از یه جایی خون میچکه رو صفحه پرسشنامه :دی
هیچ جوره بند نمیومد یه مراقب الاغ هم دادن کنارم بریم کلینیک دانشگاه که 2تا دانشکده اونورتر بود
یارو هم دستشو گذاشته بود تو جیبش قدم روی میکرد میگفت الان یه ماشین رد میشه میبره مارو هول نکن
کلا دیگه برگشتم بیخیال سوالای شیمی شدم
ترم بعد خیلی با حال بود
کلا دخترای کلاس می خواستن منو بزنن
😁))))))))))))
گفتن کلاس تموم شد وایسا بیرون
😁)))))))))))))))
پسرا هم هوووووووووش می کردن
منو فراری دادن
😁))))))))))))))))))
وای من به کلمه کنکور دیگه آلرژی پیدا کردم 😐
نگو کنکورررررر بیشعور 😐
میخونمش استرس میگیرم
خیلی باحال بوده
😁))
vote
v
من که این مشکل کمبود وقتو هیچوقت نداشتم
پنج دقیقه تا دانشگاه
پنچ دقیقه تا ترمینال
پنج دقیقه تا استادیوم
پنج دقیقه تا رستوران
پنج دقیقه تا محل کار
پنج دقیقه تا مسجد
پنج دقیقه تا مدرسه
خونتون تو بیت رهبری بوده؟؟؟
😁))))
بیچاره عمه راننده مترو که باید جور حواس پرتی تو رو هم بکشه:پی
ولی جدا بعضی وقتا همینجور پشت هم واسه آدم بد میاد
سر جلسه کنکور حوزه م افتاد یه راهنمایی با نیمکتای کوچیک، منم پاهام دراز، این مرتیکه ای که جلوم نشسته بود هم پاهاشو دراز نمیکرد جلوش که اقلا یه کم ما جا داشته باشیم. هوا هم که جهنم
🙁
آقا توروخدا اسم کن.......کور رو نیارین هنوز بعد سه سال اسمشو میشنوم تنم مور مور میشه انگار جن گیر باهام درگیر شده
امین جالب ترین جای مقاله ت میدونی کجاش بود؟
.
.
.
.
.
.
.
.
تو مقاله بعدی بهت میگم
😐
VvvvV
Vote
v
زياد سخت نگير
منم ديفرانسيل رو تو كارشناسي ترم 1 شدم 1.5
ترم 2 شدم 9.25 استاد لاشي 10 نداد
ترم 3 شدم 19
حسابي پايم قوي شده بود
😁)
اینقدر گفتی "هوام گرم" که من اینجا زیر کولر گرمم شد
o _ 0
خیلی جالب بودش 😃
ولی آخرش رو که ریدی 😐
منتظر بعدیش هستیم 😛
بللللللللللللللله 😐
میدونی من چند وته تجهیز نگرفتم ؟؟؟ 😐
ريدم به اين هندزفري ها
:دي