بیشعوری

Day 3,092, 11:22 Published in Iran Iran by Hossein.SITEC

همه ما گاهی احمق می شویم، اما بیشعور نه. حالا بعضی کمتر و بعضی ها بیشتر. حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست، بیمار است. یعنی معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند. خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند، نه احمق!
احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند...
بیشعور ها داستانشان با احمق ها فرق دارد.
کسی که از منتهای سمت چپ خیابان، راه صد نفر را می برد تا به سمت راست برود بیشعور است؛
کسی که برای دادن آب میوه صلواتی یک خیابان را می بندد بیشعور است؛
کسی که ساعت سه صبح بوق میزند بیشعور است؛
کسی که بخاطر تعصب، راهِ تفکر را برخود و جامعه میبندد بیشعور است؛
کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد بیشعور است؛
کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند بیشعور است؛
کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود بیشعور است؛
کسی که به خود اجازه مداخله در تمام کارها را میدهد و بدون تخصص و آگاهی حکم می دهد بی شعور است؛
کسی که مدام در حال قضاوت بیجای دیگران است بیشعور است
و...
این ها بیشعورند. حالا یا از نوعِ احمقِ بیشعور، یا از نوعِ پرفسورِ بیشعور.
احمق بودن درد ندارد، درمان هم ندارد، ربطی هم به شعور ندارد!
بیشعوری از جای دیگری می آید، از خانه و مدرسه، سرانه مطالعه، ازخود شیفتگی، از بی وجدانی، از مرکزِ فرهنگِ فاسد، از نا آگاهی و عدم تمایل به آگاهی، از تعصباتِ بیجا در هر زمینه ای...
بیشعوری واگیر دارد. هم درد دارد و هم درمان.
مشکل ما، احمق ها نیستند
مشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودند؛
مشکل ما، بیشعور ها هستند...

خاویر كرمنت
بيشعوري