چه کسی میخواد منو تو ما نشویم

Day 1,834, 04:10 Published in Iran Netherlands by Lord.jax

به مناسبت سالروز درگذشت شاعر معاصر " حمید مصدق" یادش همیشه جاودان
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من
گیسوان تو شب بی پایان
جنگل عطرآلود
شکن گیسوی تو
موج دریای خیال
کاش با زورق اندیشه شبی
از شط گیسوی مواج تو، من
بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم
کاش بر این شط مواجِ سیاه
همه ی عمر سفر می کردم
من هنوز از اثر عطر نفسهای تو سرشار سرور
گیسوان تو در اندیشه ی من
گرم رقصی موزون
کاشکی پنجه ی من
در شب گیسوی پر پیچ تو راهی می جست
چشم من چشمه ی زاینده ی اشک
گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر آب
در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود
شب تهی از مهتاب
شب تهی از اختر
ابر خاکستری بی باران پوشانده
آسمان را یکسر
ابر خاکستری بی باران دلگیر است
و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس!
سخت دلگیرتر است
شوق بازآمدن سوی توام هست
اما
تلخی سرد کدورت در تو
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاکستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
وای،باران
باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای،باران
باران
پر مرغان نگاهم را شست

تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری؟
نه
از آن پاکتری
تو بهاری؟
نه بهاران از توست
از تو می گیرد وام
هر بهار اینهمه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای همه باغ و بهارانم تو

سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و در این راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
آه سرگشتگی ام در پی آن گوهر مقصود چراست؟
در پی گمشده ی خود به کجا بشتابم؟
مرغ آبی اینجاست
در خود آن گمشده را دریابم
من چه دارم که تو را در خور؟
هیچ
من چه دارم که سزوار تو؟
هیچ
تو همه هستی من،هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری؟
همه چیز
تو چه کم داری؟هیچ

دشت ها نام تو را میگویند
کوه ها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد وخواند
در من این جلوه ی اندوه ز چیست؟
در تو این قصه ی پرهیز که چه؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز که چه؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت

وای باران
باران......



"حمید مصدق"
چند وقتیه تو ادبیات خیلی سیر میکنم گفتم این شغر زیبارو برای همه وبه مناسبت سالروز درگذشت حمید مصدق تو 1 مقاله خدمت شما دوستان ارائه کنم