معرفی داوود منشی زاده و چالش 25کامنت
Barry Seal
داوود منشیزاده (زاده ۶ شهریور ۱۲۹۴، تهران - درگذشته ۱۳۶۸، سوئد) زبانشناس و کنشگر سیاسی ایرانی بود. او بهطور عمده برای مشارکتهایش در زبانشناسی ایران، مخصوصاً مطالعهٔ زبانهای ایرانی مدرن و میانه شناخته شدهاست. به هر روی او در ایران و خارج در زمینهٔ سیاسی نیز فعال بود.او بنیانگذار حزب سومکا و از هواداران ایدئولوژی نازیسم در ایران بود.
منشیزاده در سال ۱۹۳۷ به آلمان رفت و در سال ۱۹۳۸ آموزشش را در رشتههای اسلامشناسی و ایرانشناسی و هندشناسی ادامه داد. در این سال در مونیخ برای یکپارچگی ایران و افغانستان تلاش مینمود و انجمن ایران و افغان را پشتیبانی و همراهی میکرد. وی پس از سال ۱۹۳۹ با بهرام شاهرخ (فرزند ارباب کیخسرو شاهرخ) در رادیو آلمان (بخش فارسی) همکاری نمود. او همچنین استاد دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ بود.
منشی زاده به آلمان رفت و در دانشگاه مونیخ و سپس دانشگاه برلین نزد والتر ووست از دانشوران آلمانی تحصیل کرد. زمینههای تحصیل او مطالعات ایرانی، هندی و اسلامی بود. فرارسیدن جنگ جهانی دوم تحصیل او را ناگزیر متوقف کرد، ولی او توانست پی اچ دی خود را در سال ۱۹۴۵ از دانشگاه برلین دریافت کند. او پایاننامه اش را با موضوع تعزیه نوشت که بعدها در سال ۱۹۶۷ در سوئد منتشر شد. به نظر میرسد او در ۱۹۴۸ بازدید کوتاهی از ایران داشته، ولی به دلیل فعالیتهایش به هواداری از آلمان در جریان جنگ، دولت ایران او را از هر شغلی بازداشت. در بازگشت به مونیخ او با دختر یکی از استادانش ازدواج کرد که چهار فرزند از او داشت. او از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۱ در دانشگاه اسکندریه مصر فارسی تدریس کرد. در ۱۹۵۱ به تهران نقل مکان کرد و تا سال ۱۹۵۸ در سیاست ملی درگیر بود. در ۱۹۵۱ حزبی به نام حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) تأسیس کرد که تا حد زیادی در ایدئولوژی و ساختار از حزب نازی الگوبرداری کرده بود. این حزب به زودی به خاطر فعالیتهای ضد حکومتی و ضد کمونیستیش شهره شد ]
منشیزاده در این سالها یکی از اعضای حزب نازی بود و رهبران حزب به او اعتماد کامل داشتند. در همین سالها منشیزاده با سازمان تبلیغات آلمان نازی آغاز همکاری کرد و در داس رایش روزنامه حزب نازی مطلب مینوشت. چند روز پیش از سقوط برلین هنگامی که نیروهای ارتش شوروی در پشت دروازههای شهر برلین بودند. منشیزاده در حالی که جزو آخرین سربازانِ ارتش بود از ناحیه پا هدفِ گلولهِ توپ قرار گرفت و به شدت زخمی شد.
با وقوع کودتای ۱۳۳۲ ستاره بخت سومکا نیز غروب کرد. در دهه ۱۹۵۰ منشی زاده آثار شماری از اندیشمندان اروپایی را منتشر کرد. در ۱۹۵۴ او حسب حال خود را با عنوان در به در در پی بهشت منتشر کرد. او از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ در آمریکا زندگی کرد و در کتابخانه کنگره کار میکرد.[۱]
گفته شده در سال ۱۹۶۱ حسن ارسنجانی سیاستمدار از او دعوت کرد به ایران برگردد و شهردار تهران شود، ولی این وعده هرگز محقق نشد. او به فعالیتهای سیاسی و ادبی خود در تهران تا سال ۱۹۶۳ ادامه داد ولی امیال سیاسی او محقق نشد. او نهایتاً در سوئد اقامت گزید و به تدریس ادبیات و زبانهای ایرانی در دانشگاههای اوپسالا و استکهلم پرداخت. در اوپسالا بود که برنفرید شلارت ایرانشناس برجسته در سال ۱۹۶۶ دوستی نزدیکی با منشی زاده برقرار کرد. در واقع این استیگ ویلکاندر بود که او را به منشی زاده معرفی کرد و گفت منشی زاده «یک ایرانی و یک آریایی است. ما با کارل هوفمان نزد والتر وورست در مونیخ تحصیل میکردیم.» شلارت منشی زاده را بسیار هم سلیقه و شوخطبع و همچنین آشپزی درجه یک یافت که مفری از «آشپزی افتضاح سوئدی» فراهم میکرد. منشی زاده در سال ۱۹۷۲ استاد مدعو دانشگاه ماربورگ در آلمان بود. به نظر میرسد منشی زاده پس از اسکان در سوئد کمتر به سیاست و بیشتر به انتشارات دانشگاهی مشغول بودهاست. او در ۱۹۸۰ از تدریس در اوپسالا و استکهلم کناره گرفت. در ۱۹۸۷ برای آخرین بار در تلاش ناموفق برای کسب کرسی دانشگاهی مطالعات ایرانی به آمریکا رفت. او در ۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹ در اوپسالا سوئد درگذشت.[۱]
Comments
Cm
Nice
اینکه آدم خلاصه زندگی یک نفر رو بتونه تو چند بند بخونه عجیبه
راه دیگه ای هست
Comment
سلام آقای منشی زاده
از آشنایی با روح پر فتوح شما خوشبختم
وت
CM
اینجور مقالات رو یکم اب و تاب بدین و عکس بزارید خواننده بیشتر جذب میشه چون متن پر معنایی هست
موفق باشی برادر
CM
کامنت
کامنت
لایک
ممنون از مقاله ت
قربان شما
ممنون از دوستان تا اینجای کار یازده کامنت دیگه بزرگواری بفرمایند هموطنان
مقاله جالبی بود
خوشحالم خوشتون اومد
خوب بود مرسی
خوشحالم خوشتون اومده
Cm
V.
vote
cm
cm
cm
comment
cm
cm
cm
cm
از همه عزیزان سپاسگزارم ممنون
Cm
Cm
O/